پایان نامه رشته حقوق در مورد : جنایت جنگی |
پایان نامه رشته حقوق در مورد : جنایت جنگی
جنایت جنگی
ماده ۸ اساسنامه دیوان، جنایات جنگی را در دو دسته تقسیمبندی کرده است:
۱ـ نقض فاحش کنوانسیونهای ۱۲ اوت ۱۹۴۹ ژنو در رابطه با حقوق بشردوستانه در جنگها
۲ ـ نقض فاحش قوانین و عرفهای مسلم حقوق بینالملل و حاکم بر منازعات مسلحانه بینالمللی که به واسطه کنوانسیون۱۹۰۷ لاهه شکل قانونی به خود گرفته است.
برخی از مصادیق جنایات جنگی عبارتند از: کشتار جمعی، شکنجه. رفتارهای غیر انسانی، تبعید و کوچ اجباری، گروگان گیری. حملات بر ضد مردم غیر نظامی یا نظامیانی که مشارکت مستقیم در مخاصمه ندارند، تجاوز جنسی، خشونت جنسی، تخریب و ضبط گسترده اموال که ضرورتهای نظامی آن را توجیه نمیکند، بسیج اجباری یا داوطلبانه کودکان زیر پانزده سال برای جنگ و …اساسنامه قواعدی را ناظر بر مخاصمات مسلحانه بینالمللی و همچنین مخاصمات مسلحانه غیر بینالمللی (جنگهای داخلی) در خود جای داده است. ماده ۸ اساسنامه با تفکیک میان شورشهای داخلی و منازعات مسلحانه غیر بینالمللی، شورشها را از شمول خود خارج میکند؛که این امر دست دولتها را برای برخی افراطها در رابطه با شهروندانشان باز میگذارد.
ماده ۱۲۴ اساسنامه مقرر میدارد که هر دولت عضو میتواند تا مدت ۷ سال پس از لازمالاجرا شدن اساسنامه نسبت به خود صلاحیت دیوان را نسبت به جرایم مذکور در ماده ۸ (جنایات جنگی)، هنگامی که یکی از اتباعش آن را مرتکب شده باشد یا در قلمرو آن دولت ارتکاب یافته باشد، نپذیرد.
حق تعلیق جنایات جنگی تا ۷ سال از سوی یک دولت و عدم استفاده از آن توسط دولت عضو دیگر سبب میشود در جنگهایی که نیروهای هر دو دولت مذکور حضور دارند دیوان نسبت به یک متهم صلاحیت رسیدگی داشته باشد و نسبت به متهم دیگری که در همان جمع شرکت کرده است صلاحیت نداشته باشد. این خود یکی از مشکلات اساسنامه دیوان است. ضمن این که امکان تعلیق جنایات جنگی در عمل به تضعیف دیوان منجر میشود.
صلاحیت جهانیدر رسیدگی به جنایات جنگی هم در حقوق بینالملل قراردادی و هم در حقوق بینالملل عرفی پذیرفته شده است. مبنای قراردادی اعلام صلاحیت جهانی توسط کنوانسیونهای ژنو ۱۹۴۹ و در ارتباط با مواردی از نقض کنوانسیونها که نقض فاحش نامیده میشود، بنا نهاده شد. به موجب مواد مربوط هر یک از کنوانسیونها، دولتها باید متهمین را صرفنظر از ملیت آنها مورد تعقیب قرار داده و آنها را در دادگاههای خود محاکمه کرده یا برای محاکمه به دولت دیگر تسلیم کنند. گرچه در کنوانسیونها، صراحتا نیامده است که اعمال صلاحیت، صرفنظر از محل ارتکاب جرم هم قابل اعمال است اما از این کنوانسیونها به عنوان پایهگذار صلاحیت جهانی تعبیر میشود. به این ترتیب، کنوانسیونهای ژنو، نخستین نمونههای صلاحیت جهانی در حقوق قراردادی هستند. به علاوه کنوانسیونها از موارد صلاحیت اجباری هستند زیرا دولتها را ملزم به اعمال صلاحیت میکنند.
دولتها ضرورتا ملزم به محاکمه متهمین نیستند اما در مواردی که خود اقدام به محاکمه کنند؛ باید رویههای لازم را برای تحویل متهم به دولت دیگر که یک ادعای محمول به صحت در مورد وی به عمل آورده است، ایجاد کنند. اگر دولتها از تحویل متهم به دول دیگر خودداری کنند باید خود قوانین کیفری لازم را برای محاکمه متهمین صرفنظر از تابعیت آنها با کشور محل ارتکاب جرم داشته باشند. کنوانسیونهای ژنو، صراحتا اجرای صلاحیت را به متهمینی که در سرزمین دولت دستگیر شدهاند محدود نمیسازد. از یک نظر این بدان معناست که دولتها میتوانند [و] در حقیقت باید (حداقل در مواردی که چنین رسیدگیهایی در سیستم حقوق ملی آنها پذیرفته شده باشد) در مورد متهمانی که خارج از سرزمین آنها به سر میبرند مبادرت به تحقیق و رسیدگی کنند.
در حالی که مقررات قراردادی مربوط، محدود به موارد نقض فاحش میشوند، صلاحیت جهانی در حقوق بینالملل عرفی به گونهای تلقی میشود که کلیه موارد نقض قوانین و عرفهای جنگی را که جنایت جنگی محسوب میشوند در بر گیرد. این موارد شامل مواردی از نقض جدی مربوط به ابزارها و روشهای جنگی است که در شمار موارد نقض فاحش به شمار نمیروند. این نظریه هم که نقض جدی حقوق بینالملل بشردوستانه در مخاصمات داخلی نیز باید جنایت جنگی محسوب شوند کاملا پذیرفته است. به این ترتیب این تخلفات هم که شامل موارد نقض جدی ماده ۳ مشترک کنوانسیونهای ژنو و پروتکل دوم الحاقی هستند، مشمول صلاحیت جهانی میشوند.
د- جنایت تجاوز۵
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-01-29] [ 06:15:00 ب.ظ ]
|