ب) ارزش بازار و ریسک کوتاه ‌مدت سهام

 

در سال ۱۹۵۲٫م، هری مارکویتز با ارائه­ مدل کمی، به اندازه گیری ریسک پرداخت و با معرفی مدل مبتنی بر ریسک و بازده و ارائه­ خط مجموعه­ کارا[۳۳] برای اولین بار مقوله­ ریسک را در کنار بازده به عنوان متغیری دیگر جهت انتخاب دارایی برای سرمایه گذاری قرار داد. وی انحراف معیار را به عنوان شاخص پراکندگی معیار عددی ریسک خواند. شاگرد او، ویلیام شارپ[۳۴]، شاخص بتا (ضریب حساسیت)را برای تغییرات نسبی ارزش یک سهم در قبال تغییر ارزش بازار با معرفی خط مشخصات ارائه کرد و با معرفی مدل قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه ای (CAPM) مدیریت علمی پرتفوی را پایه گذاری کرد. مک کالی[۳۵] معیار دیرش را به عنوان ملاک اندازه گیری ریسک اوراق بهادار با درآمد ثابت معرفی کرد و ‌بر اساس آن مدیریت داراییها و بدهیها و طراحی استراتژیهای مدیریت ریسک، از جمله تطابق دیرش و مصون سازی ارائه گردید. ادامه کارهای مک کالی به رابطه غیرخطی ارزش اوراق بهادار با درآمد ثابت و نرخ سود بازار منتهی شد و معیار تحدب به عنوان شاخص دقیق­تر برای محاسبه­ ریسک این اوراق معرفی گردید. بعد از دهه ۱۹۷۰٫م و افزایش روزافزون ریسک ها در جنبه‌های مختلف تصمیمات مالی، توجه مدیران بیش از پیش به عامل ریسک جلب شد و در حقیقت کنترل معیار ریسک به عنوان عاملی برای ایجاد ارزش بیشتر مورد توجه قرار گرفت و حتی نرخ های بازدهی تعدیل شده ‌بر اساس ریسک، ملاک ارزیابی قرار گرفت. همزمان با پیدایش ابررایانه ها که قدرت محاسباتی بالایی داشتند، برخی نظرات قدیمی که به علت زمان بر بودن و پیچیدگی‌های محاسباتی کنار گذاشته شده بودند، مجددا” مطرح گردیدند. از جمله ریسک نامطلوب که ابتدا توسط منقدمین مطرح گردیده بود، در سال ۱۹۹۶٫م مجدداً در بین محققین مالی جانی دوباره یافت و تحقیقات مفصلی نیز انجام گرفت که چالش آن هنوز ادامه دارد ( گونزالیس و آندره ، ۲۰۱۴ ).

 

ج ) نسبت کیو توبین و ریسک کوتاه ‌مدت سهام

 

یکی از معیارهای مهم ارزیابی عملکرد شرکت‌ها نسبت به کیو توبین می‌باشد. این معیار در دهه ۱۹۷۰ مطرح و در دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به طور گسترده‌ای توسط محققین مورد استفاده قرار گرفت. نسبت کیو تویین از تقسیم ارزش بازار اوراق بهاءدار شرکت از هر نوع و بدهی‌های بلندمدت‌ به‌اضافه ارزش دفتری بدهی‌های کوتاه‌مدت بر ارزش جایگزینی دارایی‌های شرکت به دست می‌آید. شایان توجه است منظور از اوراق بهادار سهام عادی، سهام ممتاز و انواع اوراق قرضه منتشره شرکت است. نسبت کیو توبین توسط پروفسور جیمز توبین در تجزیه و تحلیل‌های اقتصادی کلان به منظور پیش‌بینی آینده فعالیت‌های سرمایه‌گذاری به وجود آمد. زمانی‌که نسبت کیو توبین از یک بزرگتر باشد نشان‌دهنده این است که سرمایه‌گذاری در دارایی‌ها، تولیدکننده درآمدهائی است که ارزش بیشتر از مخارج سرمایه‌ای را ایجاد می‌کنند و زمانی‌که نسبت کیو توبین کوچکتر از یک است بدین‌معنی است که سرمایه‌گذاری در دارایی‌ها رد می‌شود و بازدهی چندانی نداشته است (گونزالیس و آندره ، ۲۰۱۴).

 

۲-۶ متغیرهای بازار و ریسک کوتاه مدت سهام

 

الف ) بازده دارائیها و ریسک کوتاه ‌مدت سهام

 

این معیار در نظامی به نام نظام دوپونت ظهور کرد و به عنوان مبنائی برای ارزیابی عملکرد شرکت‌ها مورد توجه قرار گرفت. در گذشته مدیران به حاشیه سود تحصیل شده اهمیت داده و دفعات گردش را نادیده می گرفتند، در حالی که یکی از وظایف مهم مدیران، نظارت دارایی‌های عملیاتی است. اگر دارایی‌های اضافی در عملیات به کار گرفته شوند مانند این است که هزینه های عملیاتی را افزایش داده‌ایم. یکی از مزایای مهم فرمول نرخ بازده دارایی‌ها (ROA) این است که مدیران را به کنترل دارایی‌های عملیاتی وادار می‌سازد و همواره با کنترل هزینه ها، نرخ سود خالص و حجم فروش، به کنترل دارایی‌های عملیاتی نیز می‌پردازند. امروزه فرمول نرخ بازده دارایی‌ها یکی از مهمترین معیارها برای سنجش کارائی مدیران به‌ خصوص برای نظارت بر مراکز سرمایه‌گذاری است. مسئولیت‌های مدیران در زمینه‌های مختلف در فرمول نرخ بازده دارایی‌ها ادغام گردیده و به صورت یک رقم ارائه می‌گردد که برای سنجش کارائی مدیران در مراکز سرمایه‌گذاری، معیار مناسبی برای تخصیص وجوه سرمایه‌گذاری است. از همان آغاز یک سری موارد برای ارزیابی عملکرد مدیران مورد استفاده قرار گرفت تا اینکه نسبت‌های مالی برای این امر مورد استفاده قرار گرفتند. یکی از نسبت‌هائی که در سیستم دوپونت مورد استفاده قرار گرفت نسبت نرخ بازده دارایی‌ها بود. این نسبت و همچنین نسبت دیگری به نام نرخ بازده سرمایه جزء نسبت‌های سودآوری به حساب می‌آیند. بهتر است بگوئیم هرگاه از سود خالص دوره برای ارزیابی عملکرد در یک فرمول استفاده می‌شود منظور بررسی نسبت سودآوری آن ارگان است ( گونزالیس و آندره ، ۲۰۱۴ ).

 

ب) نسبت جمع بدهی ها به حقوق صاحبان سهام و ریسک کوتاه ‌مدت سهام

 

اهرم مالی : مقدار بدهی استفاده شده در ساختار سرمایه شرکت را نشان می‌دهد. در اینجا به رابطه بین سود قبل از بهره و مالیات به عنوان یک متغیر مستقل و سود هر سهم به عنوان یک متغیر وابسته توجه می شود . اهرم مالی عبارت است از معیاری از ریسک مالی که از هزینه های ثابت مالی ناشی می شود ( گونزالیس و آندره ، ۲۰۱۴ ).

 

درصد اهرم مالی عبارت از نسبت ارزش دفتری مجموع بدهی ها (TD) به ارزش دفتری مجموع دارایی ها ((TA می‌باشد. گروه دیگری از صاحب‌نظران ارزش بازار بدهی ها به ارزش بازار شرکت را به عنوان اهرم تلقی نموده اند ( ویستون ، ۱۹۷۹). پاره ای از محققان نیز ارزش دفتری بدهی ها به ارزش دفتری سهام را بر محاسبه اهرم مالی به کار برده اند. هامپتون در کتاب خود برای محاسبه درجه اهرم مالی از فرمول زیر استفاده ‌کرده‌است.

 

عقیده مارکوویتز مبنی بر توجه سرمایه گذاران به هر دو عامل ریسک و بازده مورد انتظار است ، مشاهده می‌گردد که سرمایه گذاران به نگهداری مجموعه ای از اوراق بهادار ( پرتفوی ) تمایل دارند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...