جایگاه اصل اطلاق و کاربرد آن در تفسیر قرارداد |
جایگاه اصل اطلاق و کاربرد آن در تفسیر قرارداد
گفتار سوم: جایگاه اصل اطلاق و کاربرد آن در تفسیر قرارداد
الف) تعریف
هرگاه لفظ یا عبارتی که در قرارداد بکار رفته مطلق باشد و تردید حاصل شود که آیا این لفظ یا عبارت مقید گردیده یا خیر، در اینجا با توسل به اصاله الاطلاق بنا را بر مطلق بودن و عدم وجود قید در آن گذاشته و به اطلاق کلام عمل میکنیم.
مطلق بنا به تعریف مشهور، عبارت از کلامی است که دلالت کند بر معنایی که در جنس خود شیوع دارد و در مقابل آن مقید قرارد دارد، یعنی مقید آن است که دایره شمول مطلق را محدود کند.
اطلاق و تقیید از اوصاف اضافی محسوب میشوند بدین معنا که ممکن است کلمهای نسبت به وصفی یا حالتی مطلق باشد و نسبت به وصف یا حالتی دیگر مقید باشد. به این جهت گفته میشود که اطلاق و تقیید نسبی هستند. بدیهی است لفظ را در صورتی میتوان مطلق نامید که قابلیت تقیید داشته باشد یعنی بتوان به حالات و عوارض و اوصافی مقید شود و اگر نتوان به وصف یا حالتی مقید شود نمیتوان گفت که این لفظ مقید است. مثلاینکه در عقد بیع میتوان گفت مورد معامله از حیث وقف بودن یا وقف نبوده مطلق است چون علیالاصول مبیع قابلیت وقف بودن ندارد و بیع وقف صحیح نیست. این است که میگویند اطلاق و تقیید همواره متلازمند یعنی لازم و ملزوم هم هستند و تا کلمهای قابلیت تقیید نداشته باشد نمیتوان گفت مطلق است.
ب) الفاظ مطلق
مطلق معمولاً به صورت اسم جنس ممکن است بکار رود، ولی نظر مشهور اصولیین خصوصاً علمای متأجر این است که لفظ فینفسه دلالت بر اطلاق ندارد و به صرف اینکه لفظی به طور مطلق استعمال شود نمیتوان آن را حمل بر شیوع و شمول نسبت به تمامی افراد خود نمود، بلکه تنها از طریق مقدمات حکمت میتوانیم حکم به مطلق بودن کلام کنیم. به عبارت دیگر اطلاق به وضع نبوده و از صرف لفظ یا کلامی که به صورت مطلق بکار رفته باشد نمیتوان اطلاق را احراز نمود بلکه با توسل به قرائنی که مقدمات حکمت نام دارد، باید دریافت که غرض گوینده از کلام خود مطلق بوده یا مقید. و مؤید این معنا اینکه اطلاق در اسماء علم و در جملات نیز وجود دارد و اختصاص به الفاظ و کلمات مفرد ندارد و بدیهی است که استفاده اخلاق در اعلام شخصیه و جملات از طریق مقدمات حکمت است نه از طریق وضع. در بیان دیگر شخص مخاطب از لفظ مطلق با استناد به استنتاجات عقلی و مقدمات حکمت استفاده اطلاق میکند.
ج) تشخیص مطلق از طریق مقدمات حکمت
مقدمات حکمت شرایط و قرائنی را گویند که در صورت تحقق آن شرایط میتوان گفت که مطلق دلالت بر اطلاق دارد و بین تعداد این شرایط از نظر اصولیین اختلافنظر است ولی در لزوم سه شرط ذیل اتفاقنظر وجود دارد:
امکان اطلاق و تقیید
یعنی اینکه کلمه یا کلام قابلیت تقیید داشته باشد و چنانچه امکان تقیید در کلمه یا کلام نباشد نمیتوان گفت که مطلق است. قبلاً نیز گفتیم که اطلاق و تقیید متلازم یکدیگرند.
عدم وجود قرینهای بر تقیید کلام اعم از اینکه قرینه متصله باشد یا منفصله، زیرا در صورت وجود قرینه متصله ظهوری برای کلام از حیث مطلق بودن به وجود نمیآید و اگر قرینه منفصله باشد گرچه ظهور در اطلاق به وجود میآید ولی به جهت وجود قرینه مخالف این ظهور از اعتبار میافتد و ظهور برای مقید به وجود میآید.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-01-29] [ 05:03:00 ب.ظ ]
|