پایان نامه حقوق در مورد نظریه مشهور دیگر در باب رفتار با بیگانگان، تئوری “حداقل استاندارد بینالمللی”[۱] است که در حقوق بینالملل کلاسیک مطرح بوده است. این تئوری در جبهه مخالف با دکترین برابری یا تئوری کالوو قراردارد. بر اساس این تئوری، رفتاری که هر دو |
پایان نامه حقوق در مورد نظریه مشهور دیگر در باب رفتار با بیگانگان، تئوری “حداقل استاندارد بینالمللی”[۱] است که در حقوق بینالملل کلاسیک مطرح بوده است. این تئوری در جبهه مخالف با دکترین برابری یا تئوری کالوو قراردارد. بر اساس این تئوری، رفتاری که هر دولت با بیگانگان مقیم در محدوده سرزمین خود اعمال میکند، به شکل غایی و نهاییاش به وسیله حقوق داخلی معلوم نمیشود، بلکه حقوق بینالملل نیز معیارهای حداقلی را معین میسازد که دولتها باید خود را با آن منطبق سازند. رفتار برابر میان تبعه و بیگانه به تنهایی نشان دهنده انطباق عمل
۲-۱-۲- چالشهای مفهوم کلاسیک تعهد رفتار ملی با معیار حداقل استانداردهای بینالمللی
نظریه مشهور دیگر در باب رفتار با بیگانگان، تئوری “حداقل استاندارد بینالمللی”[۱] است که در حقوق بینالملل کلاسیک مطرح بوده است. این تئوری در جبهه مخالف با دکترین برابری یا تئوری کالوو قراردارد. بر اساس این تئوری، رفتاری که هر دولت با بیگانگان مقیم در محدوده سرزمین خود اعمال می کند، به شکل غایی و نهاییاش به وسیله حقوق داخلی معلوم نمی شود، بلکه حقوق بینالملل نیز معیارهای حداقلی را معین میسازد که دولتها باید خود را با آن منطبق سازند. رفتار برابر میان تبعه و بیگانه به تنهایی نشان دهنده انطباق عمل
دولتها با مسئولیتهای بینالمللیشان نیست[۲].
بنابراین حقوق بینالملل، استانداردهای حداقل رفتاری، مانند حق زندگی، حق آزادی اندیشه و مذهب، حق مالکیت اموال و نظیر آنها را معرفی می کند که حقوق داخلی نمیتواند آن را نادیده انگارد، به این بهانه که حقوق مزبور از اتباع هم سلب شده است. با استناد به این حقوق حتی ممکن است،بیگانه بتواند در مواردی مدعی باشد که با او بهتر از تبعه رفتار شود[۳].
معیار حداقل استاندارد بینالمللی رفتار با بیگانه قبل از آن که ناشی از حقوق مطروحه در قراردادها باشد، منشأ آن به حقوق بینالملل عرفی باز میگردد. در قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ در محدوده روابط سیاسی، یادداشتهای تفاهم، آراء داوری و نوشتههای علمای حقوق بینالملل به طور مکرر به این حقوق اشاره شده است[۴].
به علت سوءاستفادههایی که دولتهای قدرتمند در راستای اعمال حداقل استاندارد بینالمللی از نهاد حمایت دیپلماتیک انجام داده بودند و حمایت دیپلماتیک در اکثر موارد، تبدیل به وسیلهای برای رسیدن به اهداف حکومت زور در روابط بینالمللی شده بود و از سوی دیگر قبل از جنگ جهانی دوم، مداخله و استفاده از زور به عنوان اعمال متخلفانه بینالمللی محسوب نمیشد، این امر موجب شد تا اکثر دولتهای در حال توسعه و تازه استقلال یافته جهت دفاع و مقابله با چنین سوء استفادههایی به استاندارد رفتار ملی متوسل شوند[۵].
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-01-29] [ 05:36:00 ب.ظ ]
|