پایان نامه حقوق : استناد به قاعده «لاضرر» |
پایان نامه حقوق : استناد به قاعده «لاضرر»
استناد به قاعده «لاضرر»
به وجهی که اشاره شد قاعده لاضرر در حقوق اسلام کاربرد بسیار دارد، هدف اصلی تشریع این قاعده مهم فراهم کردن موجبان جبران خسارت وارده به افراد بوده که مصداق بارز آن خسارات معنوی است به کیفیت که در کتب تاریخی مضبوط است بنا به نقل مورد حین و وقایعنگاران اسلامی در داستان سمره، زیان مالی مطرح نبوده است، بلکه پیامبر بزرگ اسلام (ص) به قصد جلوگیری از تجاوز فردی به حریم خانوادگی یکی از مسلمانان مبادرت به صدور دستوری نمودند که قاعده لاضرر از آن استنتاج گردید. زیرا همانطور که میدانیم سمره بن جندب که مالک درخت خرمایی در محوطه منزل مسکونی یکی از انصار بود حق مالکیت خود مستمسک ورودگاه و بهگاه خود به منزل آن صحابی قرار میداد و از این طریق موجبات هتک حرمت خانواده را فراهم میآورد، مسلمان مورد تعرض حضرت رسول (ص) را به دادخواهی طلبید. حضرت نیز ابتدا در صدد نصیحت کردن متعددی برانند و چون نصایح مؤثر واقع نشد دستور کندن درخت و خشکاندن ریشه فساد و ایراد خسارات معنوی را صادر کردند.
۲-۳-۲- استناد به قاعده «نفی حرج»
قاعده نفی حرج مفهومی شبیه قاعده لاضرر دارد به این معنی که هر امر موجب سختی یا مضیقه در اسلام نفی شده است. بنابراین همانطور که آیتالله مرعشی بیان داشته است… روشن است که اگر کسی خسارت مالی یا بدنی بر کسی وارد آورد و از عهده خسارت وارده بر نیاید او را (زیاندیده را) در معرض ضیق و تنگی قرار داده است و این از نظر شارع ممنوع است. [۱]
گفتارسوم: شیوههای جبران خسارت
در کل از آنجائیکه یکی از مهمترین اهداف در راستای مسئولیت مدنی دولت، همان جبران خسارت وارده از طرف دولت به اشخاص است در این راستا، روشهای مختلفی را میتوان متصور شد که بطور اجمال و خلاصه بیان شده و شرح مفصل آن را میتوان در کتاب دکتر کاتوزیان، مسئولیت مدنی و الزامهای خارج از قرارداد، بطور مفصل مطالعه نمود.
مبحث اول: جبران در حقوق ایران
۳-۱-۱-جبران یا میتواند بطور خلاصه برگردان وضح زیاندیده به حالت سابقش باشد.
۳-۱-۲-یا جبران خسارت از راه دادن معادل حاصل آید.
در حالت اول: الف- بازگرداندن به حالت پیشین ممکن است با تقدیم عین مال به زیاندیده صورت پذیرد. همانگونه که در ماده ۳۱۱ از قانون مدنی که گفته است: غاصب باید مال مفصوب را عیناً به صاحب آن رد کند… » تا زمانی که عین مال موجود است، نه غاصب میتواند مال دیگری را به جای آن تقدیم مالک نماید نه مالک حق دارد الزام غاصب را به پرداختن پول یا تسلیم مال دیگر از دادگاه بخواهد، مگر اینکه تقدیم عین به مالک، مستلزم تلف آن و یا به نوعی موجب زایل شدن قیمت آن باشد هرچند که دادن عین مجبب ضرر غاصب شود، مانند رد تیرآهنی که در بنا به کار رفته یا نخی که در دوخت لباس مورد استفاده قرار گرفته باشد یا برنجی که با برنج دیگری مخلوط شده است و اگر عین مال با مال دیگر چنان مخلوط یا ترکیب شود که تمیز آن ممکن نباشد، چارهای جز شرکت مالک و غاصب نیست. گروهی هم در این مورد اظهارنظر کردهاند که چون مال مغصوب تلف شده است، مالک مستحق مثل یا قیمت است و از عین حقی ندارد و نیز گفتهاند که اگر قیمت تنزل پیدا کرده باشد، مالک چیزی جز عین مال نمیتواند مطالبه نماید. البته در اینجا لازم به ذکر است که تراضی طرفین میتواند بهتر از این راهکارهای ارائه شده راهگشا باشد. بدین نحو که با تواضی طرفین، غاصب مالی دیگر را به مالک تقدیم، و فیالواقع، تعهد غاصب را با تفسیر موضوع آن، تبدیل کرده باشند (بند اول از ماده ۲۹۲ ق.م)[۲]
در خصوص منافع تلف شده مغصوب توسط غاصب نیز منطقی و عقیدهای بنظر میرسد که در صورت وجود کرایه برای عین مغصوب، غاصب و زیان رساننده میبایستی عوض منفعت تلف یا استیفاء را به مالک بدهد. این مسئولیت را اتلاف میدانند نه غصب.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-01-29] [ 06:04:00 ب.ظ ]
|