رشته حقوق : حق آزادی عقیده و احترام به مقدسات و پرهیز از اهانت به آنها
حق آزادی عقیده و احترام به مقدسات و پرهیز از اهانت به آنها
همانطور که پیشتر نیز گفتیم، رسانه‌ها با همه اجزاء و بخش‌های جامعه ارتباط مستمر و دائمی دارند و از این جهت نمی‌توانند به عنوان نهادهای پیشرو و انقلابی، عرف‌های جامعه را نادیده بگیرند. رسانه‌ها می‌توانند تحول ایجاد کنند، اما این تحول باید در چهارچوب سنت‌ها انجام گیرد. لذا در این قسمت ما به یکی دیگر از حقوق مربوط به شهروندان، که به نوعی یکی دیگر از حقوق مخاطبان رسانه محسوب می‌شود، از نظر فقهی‌ خواهیم پرداخت.

 

ویژگی بزرگ ادیان توحیدی که منشأ الهی دارند، به ویژه دین اسلام در این است که می‌خواهد پیروانش با علم، تقعل و تدبر و در کمال آزادی و اختیار دین را پذیرا گردند. اساساً پذیرش کورکورانه، تقلیدی و غیر محققانه را اموری ناپسند می‌شمارند. بنابراین، حق پذیرش دین از حقوق انسان‌ها است که باید در کمال آزادی و اختیار و با علم صورت گیرد. در سنت نبوی و جانشینان بر حق او نیز هرگز ملاحضه نمی‌کنیم که خواسته باشند عقیده خود را به اجبار و تهدید بر دیگران تحمیل کنند، بلکه بر عکس قرآن کریم دستور می‌دهد که مردم را تنها از راه برهان و دلیل روشن و پند و نصیحت نیکو به سوی ایمان دعوت کنید: (اُدعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَهِ و المَوعِظهِ الحَسَنَهِ وَ جَادِلْهُم بِالَّتی هی اَحْسَن[۱].) و یا در برخورد با اهل کتاب (مسیحیان و یهودیان و بنابر نظر مشهور فقهای امامیه زردشتیان هم از اهل کتاب تلقی می‌شوند) می‌فرمایند: (ولاتجادِلُوا اَهلَ الکتابِ اِلَّا بِالتی هِی اَحْسَنُ[۲].

با اهل کتاب، جز با بهترین و مؤثرترین روش‌ها بحث و مناظره نکنید.) اساساً روح دین اسلام با خشونت، برخورد متعصبانه، جاهلانه و متحجرانه به نام دین به شدت مخالف بوده است و کسی که اندک اطلاعی از قرآن کریم و سنت نبوی (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام) داشته باشد، به این حقیقت غیر قابل انکار پی خواهد بود. از این رو، طبیعی است که در این دین، آزادی عقیده و ابراز عقیده که از عمق ایمان و اعتقاد برخاسته و منشأ الهی داشته باشد، بی هیچ تردیدی پذیرفته شده و بر آن تأکید می‌گردد.[۳] آزادی در پذیرش عقیده و دین از بدیهی‌ترین و ابتدایی‌ترین حقوقی است که خداوند در ذات و طبیعت انسان قرار داده است و هیچ مقامی این حق را ندارد که بخواهد آن را به انسان هبه و بخشش نموده یا از او سلب نماید.[۴]

آنچه در مسأله آزادی اندیشه و عقیده مهم می‌باشد، نحوه حصول به عقیده است. آموزه‌های دینی راه های صحیح حصول را توصیه می‌کند و بدین ترتیب اندیشه برتر برای حصول به عقیده صحیح لازم و ضروری است، علامه طباطبایی بر این باور است انسانی که بر پایه تفکر و اندیشه آزاد باشد و انسانی که با عقل و فکر آزاد و از روی تأمل و تعمق عقیده‌ای را برای خود انتخاب نماید، مورد قبول و پذیرش است، البته این نوع اندیشه و تفکر در آموزه‌های علامه تطابق داشتن با فطرت است، به عبارتی بهتر اینکه دین و آموزه‌های دینی برای آنکه در معارف اسلامی و زیر بنایی مردم را گرد یکدیگر جمع کند و بین آنها پیوندی محکم برقرار سازد، بنای خود را بر اساس فطرت و حقیقت نهاده است، بنابراین دینی که بر اساس فطرت و حقیقت باشد، موجب می‌شود انسانهای مختلف از لحاظ فکری و روحی و عقیدتی همرنگ یکدیگر شوند و پیوند ریشه‌ای بین آنها برقرار شود، درنگاه علامه این اولین گام برای ایجاد یک جامعه متحد و بهم پیوسته است.[۵]

 

البته اندیشه و عقیده گزیدن منوط به قیدی است که آن فرد صفت تفکر را داشته باشد، یعنی هر تفکری که

خودش را لایق تفکر و آماده برای بحث و تحقیق می‌داند، آزادی کامل برای فکر کردن در معارف دین و ژرف اندیشی برای فهم و نظر در آن را می‌بخشد.[۶]

علامه بر این باور است که اعتقاد و ایمان از امور قلبی، و اکراه و اجبار بردار نیست و اعتقادات قلبی خود علل و اسباب جداگانه‌ای دارند و با فشار و اجبار جسمی محال است ایمان و باور قلبی در انسان پیدا شود و در تفسیر آیه (لا اکراه فی الدین) را چه به صورت گزاره خبری بدانیم و چه اینکه آن را گزاره انشایی بدانیم، اجباری در اعتقادات و باورها نیست، اگر آیه یک گزاره خبری باشد، در این صورت بیان کننده یک واقعیت در جهان هستی و تکوین است و از آن حکم تکوینی حکم دینی و تشریعی بدست می‌آید، مبنی بر اینکه در دین و اعتقاد نباید هیچ کس را مجبور کرد و اگر آن را یک حکم انشایی و تشریعی بدانیم کما اینکه دنباله آیه یعنی (قد تبین الرشد من الغی) بر آن دلالت دارد، در این صورت (لا اکره فی الدین) نهی می‌کند از اینکه اعتقاد و ایمان با اجبار به کسی تحمیل شود.[۷]

 

دانلود پایان نامه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...