اقلیت های زبانی در ایران |
اقلیت های زبانی در ایران
اقلیت های زبانی در ایران
اقلیت درلغت به معنای«کمبودن»،«قسمت کمتر»ودراصطلاح،«گروهی ازافراد یک کشور یا یک شهرمیباشند که ازلحاظ دین ومذهب یا نژاد، از اکثریت متمایز باشند» (معین، ۱۳۸۲، ج۱ ،۲۳۶)در ادبیات حقوقی، اقلیت به اجتماعی از شهروندان اطلاق می شود که به واسطه داشتن ویژگی یا ویژگی های خاص از گروه اکثریت متمایز باشد. مطابق تعریف دیگر، اقلیت اجتماعی از افراد است که از حیث فرهنگ، قومیت، زبان، و یا مذهب، هویت متفاوتی را تشکیل می دهند. معمولاً گروه اقلیت در مقایسه با موقعیت خود در کشور محل سکونت تعریف می شود، ولی ممکن است در یک منطقه ی بسیار بزرگ مانند یک قاره و یا منطقه کوچک مانند یک استان نیز شناسایی شود.
در ایران به پشتوانه همگونی نژادی، وجود اقلیت نژادی ایرانی تبار منتفی است. لیکن اقلیت های قومی، زبانی و دینی، با توجه به گسترش جغرافیایی، در نقاط مختلف ایران قابل شناسایی است. بااین توصیف اقلیت های ساکن در ایران در رده های قومی، زبانی و دینی طبقه بندی می شوند
بیشترین تنوع اقلیت ایران، ناظر بر اقلیت های زبانی است. نظر به اینکه برابر اصل پانزدهم قانون اساسی، زبان و خط رسمی مردم ایران فارسی است. (اریامنش، ۱۳۹۰، ۲) هر دسته بزرگ جمعیتی یا گروه بزرگی از شهروندان که به زبانی غیر از فارسی تکلم یا مکاتبه نمایند، اقلیت زبانی تلقی می گردند. تعریف زبان و تمیز آن از لهجه های محلی منشعب از زبان فارسی ضروری است. تعریف زبان در حوزه علم زبان شناسی قرار دارد. اما می توان زبان را از لهجه های محلی تشخیص داد. در خصوص بافت جمعیتی ایران، برخی گویش ها ی محلی نظیر لری، گیلکی و بلوچی در مفهوم زبان شناسی زبان تلقی نمی شود. بلکه لهجه ای از زبان رسمی و زبان مرکزی هستند. بدین ترتیب گویندگان لهجه های فوق را نمی توان جزء اقلیت های زبانی قرار داد. ساده ترین شیوه تفکیک لهجه از زبان بررسی ادبیات و دستور زبان است. لهجه های یاد شده فاقد ادبیات و دستور زبان می باشد. برای مثال شمارش اعداد در لهجه های فوق، جنبه استقلالی از زبان فارسی ندارد و منطبق بر شمارش فارسی هستند. که ممکن است یا تلفظ متفاوت بیان شود.
با توجه به نکته های فوق الذکر مهم ترین اقلیت های زبانی ایران به شرح زیر دسته بندی می باشد.
الف) اقلیت زبانی ترکی
به دلیل قسمت تاریخی و گستردگی فرهنگ و تمدن آزربایجانی، تعریف اقلیت زبان ترکی در ایران محدوده جغرافیایی خاصی ندارد. به بیان دیگر اقلیت زبان ترکی منحصرا به قلمرو جغرافیایی استان های آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل نبوده بلکه شامل تمام گروه های جمعیتی است، که صرف نظر از اصالت خود در هر استان دیگری ساکن هستند. بر این اساس در برخی دیگر از مناطق ایران، وجود اقلیت های ترکی به سهولت احراز می شود. از جمله این مناطق می توان به برخی از شهر های استان هاس خراسان شمالی، فارس، گلستان، گیلان، قزوین، همدان، اصفهان، چهارمحال و بختیاری اشاره نمود که جمعیت قابل توجهی از آن ها به زبان ترکی صحبت می کنند. با این توضیح اقلیت زبان ترکی بزرگترین اقلیت زبانی ایران تلقی می شود و جمعیت متعلق به این زبان سهم مهمی در مشارکت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور ایفا می کنند. با این که زبان ترکی به مرور زمان دچار تحول و تغییر شده و به دنبال به رسمیت یافتن زبان فارسی به لهجه های مختلف تقسیم شده ولی همه شاخه های آن در ردیف اقلیت زبانی ترکی قرار می گیرند. زیرا ساختار زبان نزد همه آن ها یکسان است اعلام رسمیت زبان فارسی به دوران سلطنت پهلوی می گردد. ولی بیشترین احجاف حق در حقوق ایران در مورد اقلیت های ترک زبان صورت می گیرد. چرا که مانند زبان کردی دارای دامنه بسار وسیع از لغات فارسی نمی باشد و زبان کاملا مستقل از زبان فارسی می باشد. همچنین مانند زبان عربی آموزش زبان مادری ندارد. اموزش زبان مادری متفاوت با آموزش به زبان مادری می باشد.
ب) اقلیت زبانی کردی
قلمرو جغرافیایی زبان کردی در ایران به طور عمده به استان های کردستان و کرمانشاه و ایلام و بخشی از استان آذربایجان غربی محدود می شود. با وجود این، به رغم وجود لهجه های مختلفی از گویش کردی، در حدی که برخی از آن ها برای گروه های دیگر قابل فهم نیست، همگی آنان در گروه اقلیت زبانی کردی طبقه بندی می شوند. اطلاق لفظ زبان به گویش کردی محل اختلاف بوده است. زیرا گویش فوق شاخه نزدیکی از زبان فارسی است. این نگرش به دنبال اعلام رسمیت زبان کردی، برای اولین بار در قانون اساسی کشور عراق و اعطای هویت مستقل زبانی به آن کمرنگ شده و بدین ترتیب می توان گویش کردی را با تفسیر موسع زبان شناسی «زبان» نامید. این زبان متاثر از زبان فارسی بوده و دارای دامنه بسیار وسیع از لغات فارسی است. به طوری که فهم آن برای یک فارسی زبان بسیار ساده می نماید (اریامنش،۱۳۹۰،۴)
ج) اقلیت زبان عربی
این گویش در برخی از مناطق و شهرهای مرزی استان خوزستان مشاهده می شود و به نظر می رسد که متاثر از همسایگی با کشورهای عربی باشد. با وجود این جمعیت ایرانی تبار عربی زبان نیز در ردیف اقلیت های زبانی قرار می گیرد. با توجه به شیوه نگارش اصل شانزدهم قانون اساسی که آموزش زبان عربی را در دوران تحصیلات راهنمایی و متوسطه الزامی نموده، و با توجه به اینکه زبان فوق به پشتوانه ادبیات دینی و نگارش عربی کتاب آسمانی، از نوعی تقدس برخوردار است. بررسی میزان رعایت حقوق اقلیت های ساکن در ایران در خصوص متکلمان به زبان عربی موضوعیت چندانی نخواهد داشت. ابته باید به این موضوع اشاره کرد که آموزش زبان مادری متفاوت است با آموزش به زبان مادری. در این جا نویسنده این مقاله به آموزش زبان مادری اشاره داشته و به همین منظور در مقاله خود نوشته اند که بررسی میزان رعایت حقوق اقلیت های ساکن در ایران در خصوص متکلمان به زبان عربی موضوعیت چندانی نخواهد داشت. ولی به نظر بنده هر شخصی حق آموزش به زبان مادری خود را نیز دارد. و اقلیت زبانی عرب نیز حق دارند به زبان خود تحصیل نمایند. یعنی آموزش و تحصیل آنها به زبان عربی باشد. در نتیجه اینکه هم آموزش زبان مادری از حقوق افراد می باشد و هم آموزش به زبان مادری، و کسی نمی تواند به بهانه های سیاسی این حق مسلم را از افراد جامعه سلب کند.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-01-29] [ 09:33:00 ب.ظ ]
|