اقسام نظم عمومی |
اقسام نظم عمومی
اقسام نظم عمومی
نویسندگان حقوقی قائل به تقسیمبندیهای متفاوتی برای نظم عمومی شدهاند. عدهای آن را به سه دستهی «نظم عمومی ملی» و «نظم عمومی بینالمللی» و «نظم فراملی» تقسیم کردهاند. برخی دیگر منکر وجود نظم عمومی فراملی شده و فقط تقسیمبندی «نظم عمومی داخلی» و «نظم عمومی بینالمللی» را پذیرفتهاند. اما از نظر نگارنده جامعترین و کاملترین تقسیمبندی، آن است که در حقوق نوین و تفاسیر جدید، نظم عمومی را بر پایه احاطهی قانونی بر آن به دو دستهی «نظم عمومی ملی» و «نظم عمومی فراملی» تقسیمبندی میکنند. با این توضیح که «نظم عمومی ملی» خود به سه دسته تحت عنوان «نظم عمومی داخلی» و «نظم عموی بینالمللی» و «قواعد انتظامی» تقسیم میشود.
۳-۱) نظم عمومی ملی
برای درک این قسم از نظم عمومی ضرورتاً باید به نظام حقوقی ملی یک کشور مراجعه کرد. نظم عمومی ملی هر کشور چه در روابط داخلی و چه در روابط بینالمللی وابسته به اصول تمدّن و نظام حقوقی خاص همان کشور است و با نظم عمومی کشور دیگر متفاوت است.
نظم عمومی ملی همانطور که در بالا گفته شد، به سه دسته قابل تقسیم است: «نظم عمومی داخلی»، «نظم عمومی بینالمللی» و «قواعد انتظامی».
۳-۱-۱) نظم عمومی داخلی
در خصوص این قسم از مفهوم مذکور آنچه همه بر آن توافق دارند، «آمره بودن» آن است. برخی معتقدند، نظم عمومی در حقوق داخلی به معنای رعایت «مطلق» قواعد امری است. برخی نیز معتقدند نمیتوان تمام قواعد آمره را در نظم عمومی داخلی جای داد. برخی نیز برای تعیین قواعد آمره محدودهی قوانین موضوعه را کافی نمیدانند؛ به این دلیل که بعضی از مصادیق نظم عمومی را میتوان در اخلاق حاکم بر اجتماع (اخلاق حسنه) نیز یافت. در راستای نظر اخیر نظم عمومی داخلی هر کشور عبارتست از مجموعه قواعد آمره حاکم در آن کشور که در قوانین امری و اخلاق حسنه آن اجتماع وجود دارد. نظم عمومی در این مفهوم اعم از اخلاق حسنه بوده و شامل نظم دولتی و اداری، نظم قضایی، نظم اقتصادی، نظم سیاسی، نظم در اهلیت و احوال شخصیه میشود. البته این نظر از سوی برخی حقوقدانان خارجی مورد تأید قرار نگرفته است؛ اما اکثر مفسرین حقوق داخلی ایران، قائل بر این نظر هستند.
مخالفینی که معتقدند نمیتوان هر قاعدهی امری را در قلمرو نظم عمومی جای داد، وجه ممیزهی قواعد امری با نظم عمومی را در «منفعت عمومی» میدانند؛ و هر قاعده امری را به صرف آمره بودن نباید دارای خصیصهی نظم عمومی بدانیم، بلکه با تفاوت قائل شدن میان این دو، باید معیار نظم عمومی را حفظ کرده و اجازه ندهیم ارادهی افراد آن را با خطر مواجه کنند. آنچه از نظر اخیر برداشت میشود این است که نظم عمومی را در نفع عمومی جستجو میکند؛ اگر چه طرفداران نظر دیگر هم هدف غایی و نهایی را به صورت غیر مستقیم، نشأت گرفته از منفعت عمومی میدانند.
دیوان دادگستری اروپا در پرونده بوشرو، اصل مفهوم نظم عمومی کشورهای عضو اتحادیه را این گونه توضیح میدهد:
این مفهوم، جدای از آشفتگی در نظم اجتماعی که تمام موارد نقض قانون را موجب میشود، یک تهدید واقعی و به اندازه کافی خطرناک که بر یک منفعت اساسی در جامعه تأثیر میگذارد را فرض میکند.
در تعیین نظم عمومی داخلی، هر کشور در چارچوب مصالح و منافع جامعه خود اقدام میکند. کشورها در این خصوص از آزادی عمل برخوردارند. این حق کشورها از سوی مراجع بینالمللی نیز به رسمیت شناخته شده است. دیوان دادگستری اروپا در قضیهای با بیان اینکه نظم عمومی مفهومی سرزمینی دارد، اعلام میدارد که کشورهای عضو جامعه اروپا مسئولیت منحصر به فرد را در تعریف نظم عمومی خود دارند. بر این اساس دیوان تصدیق میکند که کشورهای عضو میتوانند مفهوم نظم عمومی خود را نیز تغییر دهند.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-01-29] [ 07:03:00 ب.ظ ]
|