پایان نامه حقوق : بازداشت کسی که حد قطع عضو بر او جاری شده تا بهبودی عضوش
بازداشت کسی که حد قطع عضو بر او جاری شده تا بهبودی عضوش
روایاتی در این مورد وارد شده که امر به حبس و زندانی کردن شخصی که حد قطع عضو برای وی جاری شده، نمودهاست تا پس از بند آوردن خون و دادن مقداری غذا و جایی برای آسایش پس از چند روز، شخص آزاد شود.
برخی از علما در مورد این حبس دچار مشکل شده اند که اگر این بازداشت و زندان به عنوان تعزیر است، پس چرا به مجرم غذا میدهیم و عضو قطع شده را درمان میکنیم. غافل از اینکه این بازداشت به معنای کیفر نیست، بلکه یک نوع بازداشت تأمینی به خاطر حفظ جان مجرم میباشد. چرا که اسلام به همه جوانب شخصیتی متهم و افراد جامعه توجه کرده است. (طبسی، ۱۳۸۲، ۲۱۹)
روایات وارد شده در این خصوص عبارت اند از:
حارب بن حصیره گفت: به مرد حبشی دست بریدهای که در مدینه سقایی میکرد رسیدم. گفتم: چه کسی آن را بریده؟ گفت: بهترین مردمان. ما هشت نفر بودیم که دزدی میکردیم. ما را دستگیر کردند و به نزد علیبنابیطالب (ع) بردند. ما به دزدی اقرار کردیم. به ما گفت: آیا میدانید دزدی حرام است؟ گفتیم: آری. بدین رو، دستور داد انگشتان ما را ببرند و انگشت شصت را باقی بگذارند. آنگاه دستور داد ما را در خانهای حبس کنند و به ما روغن و عسل خوراند تا دستهایمان خوب شد. آنگاه فرمان آزادی ما را صادر کرد و ما را با بهترین لباسها پوشاند و به ما گفت: اگر توبه کنید و انسانهای شایسته شوید، برایتان بهتر است که خداوند در عوض، دستتان را در بهشت به شما ملحق می کند وگرنه، آن را در جهنم به شما ملحق میگرداند. (حر عاملی، ۱۴۱۲ق، ۵۲۸)
امیرمؤمنان (ع) دستور داد دست دزدانی را ببرند، چون بریدند فرمان حبس آنان را داد. آنگاه گفت: قنبر! اینان را ببر و زخمهایشان را مداوا کن و به آنان خوب برس و چون خوب شدند به من خبر بده. وقتی بهبود یافتند به نزد علی (ع) آمد و گفت: ای امیرمؤمنان! جراحتشان خوب شد. فرمود: برو، به هر فردی دو پیراهن بده و آنان را بیاور. او آنان را آورد. در مقابل حضرت قرار گرفتند. حضرت به زمین نگریست و متفکرانه با انگشتش آرام به زمین میکوبید. آنگاه فرمود: دستهایتان را نشان دهید. آنان این کار را کردند. بعد فرمود: آن را به آسمان بلند کنید و بگویید: خدایا! دستمان را علی قطع کرد. آنان نیز چنین کردند. سپس فرمود: خدایا! بر اساس قرآن و سنت پیامبرت این کار را کردم. آنگاه به ایشان فرمود: ای گروه! دستتان پیش از شما به آتش جهنم رفته است. اگر توبه کنید دستتان را از آتش نجات دادید وگرنه شما هم به آن ملحق میشوید. (نوری طبرسی، بی تا، ۱۴۶)
علی (ع) دست دزدان را میبرید و آنها را با آتش یا روغن داغ میسوزاند تا خونش بند بیاید و زندانیشان میکرد تا مداوا شوند. چون بهبود مییافتند به آنان میفرمود: دستتان را بلند کنید. آنان دستها را بلند میکردند. آنگاه میفرمود: چه کسی آن را برید؟ میگفتند: علی. میفرمود: برای چه؟ میگفتند: برای این که دزدی کردیم. میفرمود: خدایا! شاهد باش، اکنون بروید. (احمدبن حسین بن علی، بی تا، ۲۷۱)
آرای فقیهان در این خصوص از قرار ذیل است:
جمعی از فقیهان فتوا دادهاند که بند آوردن با سوزاندن یا با مالیدن روغن داغ واجب است. کما اینکه عدهای دیگر به استحباب آن فتوا دادهاند. این نوع از حبس با عناوین حبسهای متعارف و عادی منطبق نیست و بعید نیست که هدف این نوع حبس، حفظ کرامت دستبریدگان یا برای پیشگیری از به کارگیری آنان برای اسائه ادب به اسلام و دولت اسلامی باشد. از این رو، به اجبار در حبس میمانند و معالجه میشوند. هرگاه سند روایت تمام باشد، این نوع از زندان برای کسی که در این عصر، بر او حد جاری میشود، احوط است. (طبسی، ۱۳۸۲، ۲۱۹)
بیهقی: شیخ گفته است: گویی او به نگاهداری آنان امر کرده است تا بهبود یابند، نه اینکه آنان را برای تعزیر حبس کرده باشد. (طبسی، ۱۳۸۲، ۲۱۹)
با توجه به روایات و آرای فقها به این نتیجه میرسیم که بازداشت برای کسی که حد قطع عضو بر او جاری شده است تا عضوش بهبود یابد، یک نوع تأمین جانی برای مجرم است. در اینجا زندان در واقع به معنای در سختی قرار دادن مجرم نمیباشد، بلکه به او کمک میشود تا در این ایام سلامتی کامل خود را پیدا کند. اما این نگهداری لازم و واجب است و با رد مجرم، وی آزاد نمی شود. اما در مورد مدت این بازداشت، آنچه که از روایات استفاده میشود تا بهبودی کامل این افراد است.
[جمعه 1399-01-29] [ 07:17:00 ب.ظ ]
|