دانلود پایان نامه حقوق در مورد جنایت نسل کشی از مهمترین و شنیع ترین جرائم بین المللی
جنایت نسل کشی از مهمترین و شنیع ترین جرائم بین المللی
است که با توجه به سابقه تاریخی آن تاثیر عمیقی در وجدان بشری ایجاد کرده است. اصطلاح Genocide برگرفته از ترکیب دو عبارت یونانی genos که به معنای نژاد، گروه انسانی و caedere به معنای از بین بردن ، نابود ساختن و کشتن است. این اصطلاح در فارسی به نسل کشی ، کشتار جمعی و نسل زدایی ترجمه شده است .پیشنهاد جرم محسوب شدن نسل کشی ابتداء درسال ۱۹۳۳ میلادی از سوی حقوقدان بنام لهستانی رافائل لمکین داده شد. وی در جریان پنجمین کنفرانس بین المللی یکنواخت سازی حقوق جزا در مادرید پیشنهاد کرد که نابود سازی گروه های نژادی ، مذهبی یا اجتماعی از لحاظ حقوق ملل جرم محسوب شود.سازمان ملل متحد دراولین سال فعالیت خود قطعنامه شماره را در دسامبر ۱۹۴۶ تصویب و به موجب آن صراحتاً تائید کرد که نسل کشی جرمی بموجب حقوق بین الملل است و جهان متمدن آن را تقبیح می کند متعاقباً، مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نهم دسامبر به موجب قطعنامه شماره متن کنوانسیون منع و مجازات جرم نسل کشی را مورد تصویب قرارداد. این کنوانسیون از ۱۲ ژانویه ۱۹۵۱ لازم الاجراء شده است. ماده کنوانسیون نسل کشی را این چنین تعریف می کند:در کنوانسیون حاضر نسل کشی به معنی ارتکاب هر یک از اعمال زیر است که به قصد نابود کردن همه یا بخشی از یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی به عنوان گروه انجام می گیرد: ۱)کشتن اعضای گروه. ۲)ایراد جراحت جسمانی یا روانی شدید به اعضای گروه.۳)عمداً شرایطی را برگروه تحمیل کردن به منظور آن که موجب نابودی کلی یا جزئی آن شود.۴)تحمیل اقداماتی به قصد جلوگیری از تولید مثل در بین اعضاء گروه.۵)انتقال اجباری فرزندان گروهی به گروه دیگر. کلید واژه: نسل کشی ، ارکان و مصادیق ژنوسید ، کنوانسیون منع و مجازات جرم نسل کشی . مقدمه: جنایت نسل کشی از جرائم مهم بین المللی است که تاریخ بر پیشانی ستمگران خود وانشانده است و علیرغم اینکه این جنایت بعنوان فجیع ترین جنایت در عرصه بین المللی شناخته شده است ولی جهانیان به دفعات شاهد رخ دادن آن بوده وهستند. قتل عام یهودیان در جنگ دوم جهانی، قتل های انجام یافته توسط خمرهای سرخ در اواخر دهه ۷۰ در کامبوج، و عیدی امین در اوگاندا در دهه های ۶۰و ۷۰که منجر به قتل هزاران نفر شد، قتل عام توتسی ها توسط هوتوها در دهه ۹۰ در رواندا، قتل عام ارامنه در ترکیه در سال ۱۹۱۵ و کشتار اکراد وشیعیان عراق در دهه های ۸۰و ۹۰ توسط صدام، قتل عام فلسطینیان در صبرا ،شتیلا و غزه توسط اسرائیل، قتل عام مسلمانان بوسنی وقتل عام اخیر شیعیان بحرین توسط حاکم آن کشور و نیروهای سعودی و بسیاری از موارد دیگر، تنها قسمتی از جنایاتی که در راستای اجرای سیاست نسل کشی (Genocide)توسط جنایتکاران انجام شده است . در این نوشتار به بررسی کلیاتی در مورد مفهوم و معنای نسل کشی از منظر حقوق بین الملل و تاریخچه ممنوعیت آن پرداخته سپس جنایات انجام یافته در بحرین را مورد بررسی قرار خواهیم داد. مبحث اول: نسل کشی جنایت نسل کشی از شنیع ترین جرائم بین المللی است که با توجه به سابقه تاریخی آن تاثیر عمیقی در وجدان بشری ایجاد کرده است. گفتار اول: تعریف و ماهیت جنایت نسل کشی اصطلاح نسل کشی ترجمه عبارت لاتین[۱]]Genocide می باشد که برگرفته از ترکیب دو عبارت یونانی genos که به معنای نژاد، گروه انسانی و caedere به معنای از بین بردن ، نابود ساختن و کشتن است. این اصطلاح در فارسی به نسل کشی ، کشتار جمعی و نسل زدایی ترجمه شده است .اگرچه ارتکاب این جنایت با توجه به مصادیق آن ملازمه با قتل ندارد و برخی مصادیق آن بدون کشتن محقق می شود. گفتاردوم: تاریخچه جنایت نسل کشی پیشنهاد جرم محسوب شدن نسل کشی ابتداء درسال ۱۹۳۳ میلادی از سوی حقوقدان بنام لهستانی رافائل لمکین[۳] داده شد. وی در جریان پنجمین کنفرانس بین المللی یکنواخت سازی حقوق جزا در مادرید پیشنهاد کرد که نابود سازی گروه های نژادی ، مذهبی یا اجتماعی از لحاظ حقوق ملل جرم محسوب شود. او این عقیده را در کتاب خود تحت عنوان نقش یکنواخت سازی حقوق جزا که در سال۱۹۴۴ منتشرشد به تفصیل بیشتری مورد بررسی قرارداد. از دیدگاه رافائل لمکین این جنایت عبارت از نابودی یک ملت – یا یک قوم و منظور از نسل کشی ضرورتاً نابودی فوری یک ملت نیست ، بلکه منظور طرحی است که مشتمل بر یک سلسله اعمال متفاوت که بنیادهای اساسی حیات گرههای ملیرا به ویرانی می کشد تا در نهایت به انهدام این گروه های ملی و نابودی امنیت شخصی، آزادی ، تندرستی، شایستگیو همچنین حیات افرادیاست که به این گروه ها تعلق دارند. نسل کشی به حیات یک گروه ملی به عنوان یک موجود توجه دارد و اعمالی را باعث می شود که متوجه افراد، نه به لحاظ برخورداری از اهمیت فردی، بلکه به عنوان اعضای گروه ملی است. [۴] نسل کشی در منشورمحکمه نظامی نورنبرگ برای محاکمه جنایتکاران جنگی دول محور ، یک جرم علیه بشریت محسوب شده است. مطابق ماده© 6،جرائم علیه بشریت عبارتند از: قتل عمد، نابودسازی( تصفیه) ، برده کردن ، اخراج و سایر اعمال غیر انسانی که قبل یا در حین جنگ علیه یک جمعیت غیرنظامی ارتکاب می یابد یا اعمال اذیت و آزار بنا به دلایل سیاسی ، نژادی یا مذهبی در اجرا یا در رابطه با هرجرمی که رسیدگی به آن در صلاحیت محکمه قرار دارد، اعم از اینکه این اعمال نقض قانون کشور محل ارتکاب محسوب گردند یا خیر، پس از آن ،سازمان ملل متحد دراولین سال فعالیت خود قطعنامه شماره I-96 را در دسامبر ۱۹۴۶ تصویب و بخ موجب آن صراحتاً تائید کرد که نسل کشی جرمی بموجب حقوق بین الملل است و جهان متمدن آن را تقبیح می کند متعاقباً، مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نهم دسامبر به موجب قطعنامه شماره III- 260 متن کنوانسیون منع و مجازات جرم نسل کشی را مورد تصویب قرارداد. این کنوانسیون از ۱۲ ژانویه ۱۹۵۱ لازم الاجراء شده است. نکته قابل توجه این که علیرغم نسل کشی های مختلفی که درمکانهای گوناگون دنیا رخ داده اند تا کنون هیچ دولتی بیان نکرده است که این عمل جرم نیست و نظر عمومی آن است که امروزه موضع حقوق بین الملل راجع به نسل کشی همان است که در کنوانسیون نسل کشی آمده است. دیوان بین الملل دادگستری نیز حدود ۵۰ سال قبل دردعوی معروفReservations Case بر موقعیت جرم نسل کشی بعنوان یک جرم بین المللی تاکید کرده است و کمیسیون حقوق بین الملل هم درماده (۱۲)۱۹ پیش نویس قانون جرائم صلح و امنیت در تعریف نسل کشی از کنوانسیون ۱۹۴۸تبعیت کرده است. ماده II کنوانسیون نسل کشی را این چنین تعریف می کند: در کنوانسیون حاضر نسل کشی به معنی ارتکاب هر یک از اعمال زیر است که به قصد نابود کردن همه یا بخشی از یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی به عنوان گروه انجام می گیرد: ۱)کشتن اعضای گروه ۲)ایراد جراحت جسمانی یا روانی شدید به اعضای گروه ۳)عمداً شرایطی را برگروه تحمیل کردن به منظور آن که موجب[۲] نابودی کلی یا جزئی آن شود. ۴)تحمیل اقداماتی به قصد جلوگیری از تولید مثل در بین اعضاء گروه ۵)انتقال اجباری فرزندان گروهی به گروه دیگر کنوانسیون علاوه برمباشرت در نسل کشی ، تحریک و شروع به نسل کشی و تبانی برای ارتکاب آن و معاونت درآن را نیز قابل مجازات دانسته است.[۵] گفتار سوم:ارکان جنایت نسل کشی برای اینکه یک عمل جرم تلقی شود ، باید تمام ارکان و عناصرآن محقق شود و اگر یکی از عناصر وجود نداشته باشد جرم یا ناقص است و یا اصلاً آن جرم واقع نمی شود . هر جرم از رکن قانونی یعنی متن قانون که یک عمل را جرم تلقی و برای آن مجازات تعیین کرده است ، رکن مادی یعنی همان فعل یا ترک فعل که قانون آن را ممنوع اعلام کرده است، رکن معنوی یعنی قصد و اراده آگاهانه مرتکب به انجام عمل مجرمانه بر خلاف قانون تشکیل می گردد. ۱- رکن قانونی جرم نسل کشی براساس اصول کلی حقوق کیفری،تنها اعمالی قابل مجازات هستند که قانون آنها را جرم شناخته و مجازاتی برای آنها پیش بینی کرده باشد، همچنین همچنین هیچ فردی را نمی توان بر اساس قانونی که بعداً عملی را جرم وقابل مجازات تلقی کرده است مجازات نمود، اصل قانونی بودن جرم ومجازات درحقوق بین المللی نیز پذیرفته شده و در کنوانسیونها و مقاوله نامه های متعددی به این امر تاکید شده است. البته برخلاف حقوق داخلی که یک واضع قانونی برای تعریف جرم ومجازات وجود دارد،[۳] درعرصه بین المللی چنین قانونگذاری وجود ندارد حتی بعدازجنگ جهانی اول علیرغم فشارافکارعمومی برای مجازات ویلهام دوم امپراطورآلمان به خاطر ارتکاب جنایات جنگی، دولت امریکا با توسل به اصل قانونی بودن جرم و مجازات با این امر مخالفت می کرد، به مرور زمان و با تحول درحقوق بین الملل جزایی و قوام حقوق بین الملل کیفری عرفی،با توجه به قواعد مسلم حقوق بین الملل ، جنایت نسل کشی قابل مجازات شناخته شد.درسال ۱۹۴۸میلادی مجمع عمومی سازمان ملل رسماً کنوانسیون جلوگیری از کشتارجمعی را تصویب کرد و این سند به عنوان عنصر قانونی برای مجازات جرم نسل کشی درعرصه بین الملل محسوب و با تصویب اغلب دولت دولت ها به عنوان قانون داخلی نیز قابلیت اجراء پیدا کرد. ۲- رکن مادی جرم نسل کشی جنایات نسل کشی به یکی ازطرق مندرج در ماده ۶ اساسنامه،دیوان کیفری بین الملل واقع می شود. ماده ۶ اساسنامه دیوان مقرر می دارد: منظور از نسل کشی دراین اساسنامه هریک از اعمال مشروحه ذیل است که به قصد نابودی کردن تمام یا قسمتی از یک گروه ملی،قومی، نژادی از حیث همین عناوین ارتکاب می یابد. عنصر مادی نسل کشی می تواند از طریق فعل باشدو هم ازطریق ترک فعل. منظور ازنسل کشی در این ماده به نظرمحدود به نابودسازی فیزیکی است. درمذاکرات کنوانسیون نسل کشی برخی کشورها مسئله نابودسازی غیرفیزیکی مانند اربین بردن زبان و فرهنگ و آن چیزی که اصطلاحاً پاکسازی نژادی گفته می شود را مطرح کردند که درمتن نهایی مورد تصویب قرار نگرفت و در اساسنامه دیوان نیز به این امر اشاره نشده است. ۳- رکن معنوی جنایت نسل کشی یکی از وجوه تمایز نسل کشی با جرائم علیه بشریت تاکید بیشتر بر عنصر روانی است. دادگاه کیفری بین المللی برای یوگسلاوی سابق[۶] در قضیه جلیسیک[۷] اعلام کرد: درحقیقت این عنصر روانی است که به نسل کشی ویژگی خاصی خودش را می دهد و آن را از یک جرم عادی و سایر جرائم علیه حقوق بشر دوستانه بین المللی متمایز می کند. دادگاه فدرال آلمان نیز در قضیه جرجیک [۸] درسال ۱۹۹۰ مقرر می کند: در جرم نسل زدایی، مرتکب قربانی را نه بعنوان یک شخص بلکه بعنوان عضوی از یک گروه مورد حمله قرار می دهد. برای محکوم کردن یک نفر به جنایت نسل زدایی ، باید ثابت گردد که متهم قصد خاص که همان پیوند ذهنی میان نتیجه مادی و حالت روانی فرد است برای نابود کردن دست کم جزیی از یک گروه ملی ، قومی، نژادی و … به دلیل دارا بودن آن ویژگی داشته یا حداقل نسبت به مشارکت در نسل کشی به معنای نابودسازی جزیی از یک گروه با اوصاف فوق به دلیل آن اوصاف آگاهی داشته باشد.[۹][۴]
[جمعه 1399-01-29] [ 06:14:00 ب.ظ ]
|