کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



 

مقالات و پایان نامه ارشد

 
























موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-09-28] [ 02:20:00 ب.ظ ]




کلمات کلیدی: ذهن آگاهی، افسردگی، پرخاشگری و اضطراب.

 

 

 

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                                                    صفحه

…………………………………………………………فصل اول کلیات پژوهش… 1

1-1 مقدمه. 2

1-2 بیان مسئله. 3

1-3 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق. 7

1-4 اهداف پژوهش… 9

1-4-1 اهداف کلی9

1-4-2 اهداف جزئی9

1-5 فرضیه های پژوهش… 9

1-6 تعاریف مفاهیم و واژگان اختصاصی پژوهش… 10

1-6-1 تعاریف مفهومی10

1-6-2 تعاریف عملیاتی11

…………………………………..فصل دوم: مروری بر ادبیات پژوهش و پیشینه پژوهش… 12

2-1 مقدمه. 12

2-2 طلاق. 13

2-2-1 آثار طلاق بر روی کودکان13

2-3 کودکان 6-11 سال. 17

2-3-1 دگرگونی کودک بعد از ۶ سالگی18

2-3-2 رفتارهای ناپسند این دوره 19

2-3-3 ویژگی های اجتماعی این دوره 19

2-4 افسردگی. 20

2-4-1 علائم افسردگی22

2-4-2 علل ایجاد افسردگی23

2-4-3 انواع افسردگی24

2-4-4 افسردگی و غم25

2-4-5 شیوع افسردگی27

2-4-6 افسردگی واکنش عاطفی27

2-4-7 معیار افسردگی28

2-4-8 الگوهای شناختی افسردگی29

2-4-8-1 الگوهای متقاطع30

2-4-8-2 الگوهای ساختاری.. 30

2-4-8-3 الگوی استرسور آسیب پذیری.. 31

2-4-8-4 الگوهای تعامل متقابل31

2-4-8-5 الگوی روانی – زیستی32

2-4-8-6 الگوی تعاملی32

2-4-9 نحوه رویارویی با بیمار افسردگی32

2-4-10 درمان افسردگی35

2-5- تعریف اضطراب.. 36

2-5-1 انواع اختلالات اضطرابی38

2-5-2 نشانه ها و علائم اختلالات اضطرابی39

2-5-3 اختلالات اضطرابی39

2-5-4 اختلال اضطرابی ناشی از بیماریهای طبی عمومی40

2-5-5 همه گیر شناسی40

2-5-6 سبب شناسی اضطراب.. 41

2-5-7 اضطراب از دیدگاه های مختلف.. 41

2-5-8 عوامل روانکاوی و نظریه روان تحلیل گری.. 42

2-5-9 نظریه یادگیری.. 43

2-5-10 نظریه های اصالت وجودی.. 44

2-5-11 درمان اختلالات اضطراب.. 46

2-6 پرخاشگری.. 48

2-6-1 پرخاشگری در کودکان51

2-6-2 پرخاشگری  در کودکان 11-6 سال52

2-6-3 عوامل تعیین کننده پرخاشگری.. 54

2-7 تاریخچه حضور ذهن. 58

2-7-1 تاریخچه حضور ذهن مبتنی بر ذهن آگاهی59

2-7-2 تاریخچه ذهن آگاهی مبتنی بر درمان شناختی MBCT در ایران61

2-7-3 تعریف حضور ذهن: 61

2-7-4 مقایسه ی درمان شناختی با روش های مبتنی بر حضور ذهن در درمان افسردگی: 62

2-7-5 کاربرد حضور ذهن در قالب کاهش استرس مبتنی بر حضور ذهن64

2-7-6 مکانیسم های اثرگذاری حضور ذهن67

2-7-6-1 تمرکز توجه بر هدف و متمرکز بر لحظه حال68

2-7-6-2 توجه کردن به شیوه ی غیر قضاوتی68

2-7-7 ذهن آگاهی69

2-7-8 کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی74

2-7-9 شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی75

2-7-10 اجماع برروی یک تعریف عملیاتی جامع از ذهن آگاهی77

2-7-11 تلویحاتی در مورد ذهن آگاهی77

2-7-12 مفاهیم سازی معادل از ذهن آگاهی78

2-7-13 مولفه های ذهن آگاهی78

2-8 پیشینه پژوهش… 80

2-8-1 مطالعات داخلی80

2-8-2- مطالعات خارجی83

………………………………………………….فصل سوم روش شناسی پژوهش… 85

3-1 مقدمه. 86

3-2 روش پژوهش… 86

3-3- جامعه آماری پژوهش… 86

3-4- حجم نمونه و روش نمونه گیری.. 87

3-5 ابزار پژوهش… 87

3-5-1 مقیاس افسردگی کودکان  بیرلسون (DSRC): 87

3-5-2 مقیاس پرخاشگری: 88

3-5-3 مقیاس اضطراب اسپنس( SCAS)( نسخه کودکان) : 88

3-5-4 پروتکل آموزش ذهن آگاهی89

3-6- شیوه اجرا 92

3-7 روش‌ها و ابزار تجزیه و تحلیل داده‏ها: 92

…………………………………………………فصل چهارم: تجزیه‌وتحلیل داده‌ها 93

4-1-مقدمه. 94

4-2-یافته‌های توصیفی و جمعیت شناختی. 94

4-2-1- تحلیل های توصیفی94

4-3- بررسی استنباطی داده‌ها 97

4-3-1- تحلیل کوواریانس… 98

4-3-1-1- فرضیه اول: 98

4-3-1-2- فرضیه دوم: 100

4-3-1-3- فرضیه سوم: 103

……………………………………………….فصل پنجم: بحث و نتیجه‌گیری.. 106

5-1- مقدمه. 107

5-2- بحث و نتیجه گیری.. 107

5-3-محدودیت‌های تحقیق. 113

5-4-پیشنهادات تحقیق. 114

منابع. 117

پیوست و ضمائم. 1

 

 

 

 

 

 

 

فهرست جداول

     عنوان                                                                                                                               صفحه

جدول (4-1): توزیع فراوانی متغیر های جمعیت شناختی پاسخ دهندگان. 95

جدول (4-2): نتایج نمرات پرسشنامه ها در گروه آزمایش و گواه 96

جدول (4-3): نتایج آزمون لوین برای بررسی همسانی واریانس‌ها 98

جدول (4-4): تحلیل کوواریانس برای همگنی شیب های رگرسیون در پس آزمون افسردگی در دو گروه آزمایش و کنترل. 99

جدول (4-5):  نتایج آنالیز کوواریانس افسردگی در گروه کنترل پس‌آزمون و گواه 99

جدول (4-6): نتایج آزمون لوین برای بررسی همسانی واریانس‌ها 101

جدول (4-7): تحلیل کوواریانس برای همگنی شیب های رگرسیون در پس آزمون پرخاشگری در دو گروه آزمایش و کنترل. 101

جدول (4-8):  نتایج آنالیز کوواریانس پرخاشگری در گروه کنترل پس‌آزمون و گواه 102

جدول (4-9): نتایج آزمون لوین برای بررسی همسانی واریانس‌ها 103

جدول (4-10): تحلیل کوواریانس برای همگنی شیب های رگرسیون در پس آزمون اضطراب در دو گروه آزمایش و کنترل. 104

جدول (4-11):  نتایج آنالیز کوواریانس اضطراب در گروه کنترل پس‌آزمون و گواه 104

 

 

 

 

 

1-1 مقدمه

یکی از مهمترین چالش هایی که هر جامعه همیشه با آن روبرو است واقعیتی به نام طلاق است. پدیده ای که در جوامع امروزی با سرعت زیادی در حال افزایش است و آثار و پیامدهای عمیق اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی و قانونی برای مردان و زنان مطلقه و فرزندانشان دارد. پدیده طلاق یک آسیب اجتماعی مهم در جوامع مختلف به شمار می آید و به دنبال این پدیده، فشارهای روانی زیادی بر افراد بعد از جدایی از همسر وارد می گردد. مشکلات بعد از طلاق بسته به شرایط اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی و حتی جنسیت متفاوت است. که در این میان مسائل زنان مطلقه متنوع تر از مردان است. بدون شک زنان مطلقه که با محدودیت های اجتماعی و فرهنگی گوناگونی مواجهه هستند،با مصائب بیشتری روبرو هستند و باعث وارد شدن فشار روانی به این افراد می شود. طلاق پدیده ای است که به لحاظ ایجاد مشکلات اجتماعی فراوان، تفکرات سوء حاکم بر جامعه و برچسب اجتماعی، از جنبه های گوناگون سلامت روان زنان را متاثر می نماید و منجر به بروز مشکلاتی در کیفیت زندگی آن ها در فرایند زندگی می شود (بریور[1]، 2010).

 بخش مهمی از آسیب­های زوجینی که طلاق می گیرند به کودک بر می گردد. پژوهشگران معتقدند کودکان دارای والدین مطلقه در مقایسه با سایر کودکان در مقیاس های سلامت روانی کمتری کسب می­ کنند. این کودکان مشکلات عاطفی، رفتاری، و تحصیلی بیشتری دارند. عزت نفس پایین تر و مشکلات اجتماعی فروان تری را گزارش می­ کنند و به طور کلی ناسازگاری روانشناختی در آنها مشهودتر است (کلی[2]، 2000)

یکی از مشکلاتی که فرزندان خانواده های دارای والدین از هم جدا شده با آن درگیر هستند، سازگاری روانشناختی یا سلامت روان است. که شیوع آن در کودکان و نوجوانان خانواده های متقاضی طلاق، بیش از سه برابر این جمعیت در خانواده های غیر متقاضی است. پاسخ فوری اکثریت کودکان در هر سنی در خصوص خبر جدایی والدین، اضطراب و پریشانی است، به طوری که برخی از آنها هیجانی شده یا رفتار واپس گرایی نشان می دهند. طلاق والدین بر ویژگیهایی چون اضطراب، گوشه نشینی،‌ پرخاشگری، بهانه جویی، انتقام جویی، بی رحمی، غمگین بودن، زود رنجی، نزاع و درگیری، بدخوابی، بی اشتهایی،‌ بیزاری از زندگی،‌ شک و دودلی و احساس بیماری در کودکان اثر فزاینده دارد. اغلب بررسیها نشان می دهد که فرزندان طلاق به مشکلات جسمی، عاطفی، تحصیلی (افت تحصیلی، فرار از مدرسه، ترک تحصیل) دچار می شوند و این مشکلات در رشد شخصیت و سازگاری آنان اثرات نامطلوبی بجا گذاشته و احتمال ابتلای آنان را به اختلالات روانی افزایش می دهد (یحیی زاده و حامد، 1394).

از نظر والرستین، طلاق زنجیره ای از حوادث بهم پیوسته است که برای همیشه زندگی قربانیان خود را دگرگون می کند. طلاق والدین نه تنها برقراری

پایان نامه

 روابط عاطفی را برای کودکان دشوار می کند، بلکه روابط گذشته آنها را با والدینشان مخدوش می کند (کلی، 2000).

 

1-2 بیان مسئله

در طول قرن بیستم وضعیت انسان از نظر شیوه های زندگی، روابط اجتماعی و مسائل بهداشتی و پزشکی بیش از تمام تاریخ دستخوش دگرگونی شده است. تلاش شتابزده برای صنعتی شدن و گسترش سریع شهر نشینی و زندگی ماشینی که لازمۀ آن قبول شیوه های نوین برای زندگی است، اثر معکوس بر سلامت انسان گذاشته و مسائل بهداشتی تازه­ای را به بار آورده است. اوضاع اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نابسامان جهان و بار مشکلات اجتماعی و محیطی و روانی، واکنشهای بیمارگونۀ بسیاری در افراد و جوامع به وجود آورده که خود سبب وخیم شدن اوضاع و نامساعد شدن شرایط محیط زیست شده است. گذشته نشان داده است که بسیاری از بیماریهای شایع غیر واگیر و بیماری های روانی در کشورهای پیشرفته ودر حال توسعه زاییدۀ عواملی هستند که خود انسان آنها را به وجود آورده و گرفتار آن شده است. بنا براین قابل پیشگیری است (نریمانی، زاهد و گل پور، 1391).

سلامت روان یکی از موضوعات و مباحث بسیار مهمی است که توجه به آن الزامی است. امروزه در مورد عوامل موثر بر سلامت روان، شامل عوامل جمعیت شناختی مانند سن، جنسیت، قومیت، عوامل روانی اجتماعی و محیطی مانند شرایط زندگی، تحصیلات، درآمد، کار، دستیابی به منابع اجتماعی، حمایت اجتماعی  و شایستگی های فردی، عوامل زیستی و نیز اثر بخشی انواع مداخلات بر سلامت روان در نظر گرفته می­ شود (شیرازی و غلامرضایی، 1395).

یکی از مسائل مهمی که تاثیری مستقیم بر سلامت روان افراد بخصوص کودکان دارد، امر طلاق می باشد. خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی که ثبات یا ناپایداری اش بر اعضای خانواده و جامعه اثر می گذارد و فروپاشی این واحد کوچک گاه چنان اثر عمیقی بر فرزندان دارد که باور کردنی نیست. گذشته از اثراتی که طلاق بر زوجین می گذارد، در مواردی که زوجین دارای فرزندانی هستند، اثرات آن گریبان آن ها را نیز می گیرد، حتی می توان گفت فرزندان از این پدیده بیشترین ضربه را متحمل می شوند (یحیی زاده و حامد، 1394).

علائم زیادی هستند که سلامت روان فرزندان طلاق را با مشکل مواجه می کنند و از میان آن ها افسردگی، اضطراب و پرخاشگری به عنوان مهمترین عامل بشمار می آیند. یکی از شایع ترین مشکلات این کودکان افسردگی است که شیوع آن در کودکان و نوجوانان خانواده های متقاضی طلاق،‌ بیش از سه برابر این جمعیت در خانواده های غیر متقاضی است. افسردگی در واقع یک تاثیر ثانوی است که به دنبال اندوه، احساس تنهایی، و طرد شدگی به وجود می آید. حالت غمگینی که از عوارض اولیه جدایی است معمولا تا شش ماه پس از جدایی ادامه دارد و باعث می شود کودکان علاوه بر از دست دادن اشتیاق به امور روزمره و تکالیف مدرسه، نسبت به بازی و سایر فعالیت ها هم بی علاقه شوند. آن ها اغلب اشتهای خود را از دست می دهند و از معده درد، سردرد، احساس کسالت رنج می برند. کودکان افسرده نظرات منفی تری نسبت به خود، دنیا و آینده دارند ( کامیاب نژاد و همکاران، 1390).

بدون تردیـد یکی از زمینه هایـی که اخیراً در آسیب شناسی روانی مورد توجه محققان قرار گرفته و تحقیقات مبسوطی را به خود جذب نموده، پرخاشـگری است. پرخاشگری عبارت است از حالت منفی ذهنـی همراه با نقص ها و انحرافات شناختی و رفتارهای ناسازگارانه و همچنین به رفتار آشـکارا اعم از فیزیـکی و کلامی اطلاق می شود که منجر بـه آسیب به شخص، شـیء و یـا سیستم دیـگری می شود و از سه مؤلفه تشکیل شده است: احساس پرخاشگرانه؛ حالت هیجانی که زیربنای پرخاشگری و خصومت است و «خشم» نامیده می شود. افـکار پرخاشگرانه؛ نـگرش پرخاشگرانه فراگیری است که فـرد را بـه سوی رفتارهای پرخاشـگرانه سوق می دهد و «خصومت» نامیده می شود. رفتار پرخاشگرانه؛ عبارت است از رفتار قابل مشاهده که با قصد آسیب رساندن انجام می شود (سینگ، لانسیونی، سینگ جوی، وینتون، ساباوی و واهلر[3]،2007). اضطراب عبارت است از یک احساس منتشر، ناخوشایند و مبهم هراس و دلواپسی با منشاء ناشناخته، که به فرد دست می‌دهد و شامل عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژی است (سوویسلو و اورت[4]، 2013). وقوع مجدد موقعیت‌هایی که قبلاً استرس زا بوده‌اند یا طی آن‌ ها به فرد آسیب رسیده است باعث اضطراب در افراد می‌شود  (زادباقر، بیرشک و زاده محمدی، 1394). همه انسان‌ها در زندگی خود دچار اضطراب می‌شوند، ولی اضطراب مزمن و شدید غیرعادی و مشکل‌ساز است. اضطراب به معنای واکنش فرد در مقابل یک موقعیت تهدیدآمیز، یعنی موقعیتی که در آن فرد توانایی مهار محرکات بیرونی یا درونی را ندارد، است. اضطراب یک حالت احساسی- هیجانی است که از خصوصیات برجسته آن، ایجاد حالت بی قراری و دلواپسی است که با اتفاقات زمان و شرایط مکان تناسب ندارد  (غیور، سپهری، مشهدی و غفایی، 1394). اگر اضطراب عکس العمل نسبت به شرایط زمان و مکان باشد نه تنها بیماری نبوده، بلکه ممکن است سازنده باشد؛ مانند دلهره امتحان و یا اضطراب در رسیدن به فرودگاه و … .تحقیقات و بررسی‌ها نشان می‌دهند که اضطراب در خانم‌ها، طبقات کم‌ درآمد و افراد میانسال و سالخورده بیشتر دیده می‌شود (محسنی و آهویی، 1395). اضطراب هنگامی در فرد بروز می‌کند که شرایط استرس‌زا در زندگی او بیش از حد طولانی شود یا به‌طور مکرر رخ دهد، و یا اینکه دستگاه عصبی بدن نتواند به مرحله مقاومت تنیدگی پایان دهد و بدن برای مدتی طولانی همچنان بسیج باقی بماند. در این صورت بدن فرسوده و در برابر بیماری‌های جسمی و روانی (مانند اضطراب) آسیب‌پذیر می‌شود (نیدام، مزوک، باریس، لین، بلکبرن و اپل[5]، 2015).

یکی از مهم‌ترین مسائل بشری، که از دیرباز مورد توجه ادیان، مکاتب و اخیراً اندیشمندان روان‌شناسی بوده، شناخت «خود»، و آگاهی از مفهوم‌ و ساختار آن است. این موضوع، به دلیل اهمیت آن در جنبه‌های مختلف روان‌شناسی، به‌ویژه در حوزه آسیب‌شناسی که مشکلات رفتاری و اختلالات روان‌شناختی را به «خود» به منزله هسته مرکزی شخصیت نسبت می‌دهد، مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. در سال های اخیر درمانگران به استفاده از رویکرد­های نوین روانشناختی برای افزایش سازگاری و سلامتی روان در افراد تمایل زیادی نشان داده اند. یکی از رویکرد­های موثر در زمینه کاهش سلامت روان، برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی است (شریفی درآمدی، 1393).

ذهن آگاهی[6] به معنی توجه کردن به زمان حال به شیوه خاص، هدفمند و خالی از قضاوت است (کابات[7]، 1990). ذهن آگاهـی یعنی بودن در لحظه با هر آنچـه که اکنون است، بدون قضاوت و بدون اظهار نظر درباره آنچه اتفاق می افتد، یعنی تجربه واقعیت محض بدون هیچ گونه توضیح است. ذهن آگاهی یـک روش یا فـن نیست، اگر چه در انجـام آن روش ها و فنون مختلف زیادی به کار رفته است. ذهن آگاهـی را می توان به عنوان یـک شیوه «بودن» یا یـک شیوه «فهمیدن» توصیف کـرد که مستلزم درک کـردن احساسات شخصی است.(بایر[8]، 2003) حوزه تجربه ذهن آگاهی بسیار وسیع است و شامل احساس ها، ادراک ها، تکانه ها، هیجان ها، افکار، گفتار، عملکرد و ارتباط است و بنابراین می تواند به کسی که مبتلا به مشکلات هیجانی است کمـک کند. بـه نظر تیزدل، ویلیامز، سـگال و سلسبی مهارت های آموختـه شـده کنترل توجـه در مراقبه ذهن آگاهـی می توانند در پیشگیری از عود دوره های افسردگـی، اضطراب و ناسازگاری سودمند باشند (ویلیام[9]، 2002).

کاویانی، جواهری و بحیرایی ( 1384) برای اولین بار پ‍‍ژوهشی تحت عنوان بررسی اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش افکار خودآیند منفی، نگرش ناکارآمد، افسردگی و اضطراب را در ایران انجام دادند. و به این نتیجه رسیدند که ذهن آگاهی بر کاهش نگرش ناکارآمد و خودآیند منفی و  کاهش اضطراب و افسردگی اثر داشته است.

مسئله­ای که این پژوهش به دنبال آن است این است که: آیا شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان افسردگی و پرخاشگری  و اضطراب کودکان خانواده های مطلقه تاثیر دارد؟

 

1-3 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

   می توان اذعان داشت که خانواده های مطلقه به دلیل موقعیت اجتماعی و روانی که دارند عموماً در حال تنیدگی قرار دارند و به موازات آن، زندگی فرزندان این نوع خانوده ها به دلایل مختلف چالش برانگیز است.. شناسایی و آسیب شناسی عوامل زیر بنایی و بنیادی مشکلات روانشناختی فرزندان والدین مطلقه موجب می گردد که در حل و درمان این مشکلات راهکارهای مناسبی با توجه به عوامل بیان شود که در نهایت منجر به سلامت روان این افراد می­ شود.

نسبت بزه کاری در خانواده های متلاشی شده خیلی بیشتر از خانواده های بادوام است و بی سرپرستی در فرزندان، عقده های روانی ایجاد می کند و جنبه منفی طلاق خیلی گسترده است. امروزه شاخص آمار طلاق بسیار قابل توجه است به طوری که براساس آمار سازمان ثبت احوال از هر ۵٫۵ ازدواج، یک ازدواج به طلاق می انجامد و این رقم در تهران وضعیت بدتری را نشان می دهد، به طوری که در تهران از هر 9/2 ازدواج، یک مورد به طلاق می انجامد. بر اساس آمار منتشره از سازمان ثبت احوال کشور تعداد طلاق در سال 1394 163 هزارو 765 مورد می باشد و متاسفانه آمار دقیقی از کودکان طلاق در دسترس قرار ندارد اما با توجه به نرخ سالیانه طلاق تعداد آنها کم نخواهند بود. بر این اساس، آمارها نشان دهنده نرخ بالای طلاق و به دنبال آن ازدیاد فرزندان طلاق است (یحیی زاده و حامد، 1394).

طلاق به هر دلیلی، درست یا نادرست، پیامدهایی دارد، هم برای افراد خانواده و هم برای جامعه. برای زن و مرد مشکلات اقتصادی، روانی، عاطفی و اجتماعی ایجاد می کند و زوج های متارکه کرده را به انزوا می کشاند. تاثیر طلاق برفرزندان بسیار پیجیده است، فرزند تک والد، ناخواسته درگیر تضادهایی می گردد که نه توان درک آن را دارد و نه تاب کنار امدن با آن ها را. فرزندان حاصل از چنین ازدواج هایی علاوه بر اینکه نیازهایی ویژه دارند در معرض آسیبهای روانی و اجتماعی فراوانی قرار می گیرند. به طوری که یکی از پیامدهای طلاق در جوامع امروز، افزایش میزان و نوع رفتارهای انحرافی است. طلاق از مهمترین و بدخیم ترین آسیب ها و معضلات خانواده های جوامع صنعتی و یا در حال گذار، مانند ایران است. باید توجه داشت که یکی از عوامل مؤثر در بزهکاری نوجوانان نابسامانی خانواده است (شکر بیگی، ۱۳۸۵: ۷۵). دنیای تنهایی این کودکان بس غم انگیز و عذاب آور است و روابط اجتماعی آنها دچار اختلال می شود و همین امر، بیشتر آنها را به سوی افسردگی، پرخاشگری و کج روی های اجتماعی سوق می دهد. نمی توان روابط بین طلاق و آسیبهای روانی کودکان و نوجوانان را نادیده گرفت؛ بایست قبول کرد که طلاق و جدایی اثرات نامطلوبی بر کودکان بر جای می گذارد. بررسی کودکانی که والدین آنها از هم جدا شده اند نشان می دهد که آسیب های روحی وارد شده به این کودکان و نوجوانان بسیار شدید است.

پژوهشهای مختلف نشان می دهد در بیشتر آسیب های اجتماعی رد پایی از فرزندان طلاق به چشم می خورد، همچنین مطالعات روان شناختی بر تاثیرات مختلف طلاق بر سلامت روان این افراد، مهر تایید می زند. آبراهامسون در پژوهش های خود دریافت خانواده های افراد بزه کار نسبت به خانواده های افراد غیر بزه کار در شرایط عاطفی نا مطلوبی به سر می برند که ” فشار خانواده” نامیده می شود. این فشار با خصومت، تنفر، پرخاشگری، عصبانیت، افسردگی، اضطراب و آشفتگی های عاطفی به وجود آمده و حفظ شده است، که هم در والدین و هم در فرزندان آشکار می شود. “شاو و مک کی” نیز اثر فزاینده فشار درونی و اختلاف را عامل تبیین کننده بزه کاری می دانند. لذا استدلال می شود عدم روابط گرم و عاطفی در خانواده با افزایش احتمالی گرایش فرد به بزه کاری رابطه مستقیم دارد (چلبی، ۱۳۸۶: ۹۶).

بنابراین با توجه به مطالب ارائه شده اهمیت و ضرورت انجام این پژوهش معلوم می شود. همچنین؛ اگر ذهن آگاهی در سلامت روانی افراد تأثیرگذار است یا دست کم رابطه معناداری میان این دو متغیر مزبور برقرار است، بر سیاست گذاران فرهنگی، نهادهای پرورشی و پزشکی و …است که شهروندان و افراد انسانی را به طور کلی ترغیب و تشویق نمایند تا از قابلیت­های ذهن آگاهی  به نحو شایسته استفاده کنند و از این طریق هم ساحت فردی و روانی خویش را آبادان و هم حیات اجتماعی را قابل تحمل و پرنشاط گردانند و به عبارت دیگر پژوهش های صورت گرفته در زمینه آموزش ذهن آگاهی می تواند بر مشکلات اثرگذار باشد، لذا پژوهش در این زمینه ضروری و مهم تلقی می شود.

 

1-4 اهداف پژوهش

 

1-4-1 اهداف کلی

هدف کلی این تحقیق تعیین میزان اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی، پرخاشگری و اضطراب کودکان (11 – 6) سال خانواده های طلاق می باشد.

1-4-2 اهداف جزئی

۱- تعیین میزان اثر بخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی

۲- تعیین میزان اثر بخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر پرخاشگری

3- تعیین میزان اثر بخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب

 

1-5 فرضیه های پژوهش

1-  شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان افسردگی کودکان خانواده های مطلقه تاثیر دارد.

2- شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر پرخاشگری کودکان خانواده های مطلقه تاثیر دارد.

3- شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب کودکان خانواده های مطلقه تاثیر دارد.

 

[1] Brewer

[2] kelly

[3] Singh, Lancioni, Singh Joy, Winton, Sabaawi & Wahler

[4] Sowislo & Orth

[5] Needham, Mezuk, Bareis, Lin, Blackburn, & Epel

[6] Mindfullness

[7].kbat

[8].bayer

[9]William

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:19:00 ب.ظ ]




 

 

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                                                    صفحه

فصل اول کلیات پژوهش… 1

1-1 مقدمه. 2

1-2 بیان مسئله. 3

1-3 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق. 7

1-4 اهداف پژوهش… 9

1-4-1 اهداف کلی9

1-4-2 اهداف جزئی9

1-5 فرضیه های پژوهش… 9

1-6 تعاریف مفاهیم و واژگان اختصاصی پژوهش… 10

1-6-1 تعاریف مفهومی10

1-6-2 تعاریف عملیاتی11

فصل دوم: مروری بر ادبیات پژوهش و پیشینه پژوهش… 12

2-1 مقدمه. 13

2-2 طلاق. 13

2-2-1 آثار طلاق بر روی کودکان14

2-3 کودکان 6-11 سال. 17

2-3-1 دگرگونی کودک بعد از ۶ سالگی18

2-3-2 رفتارهای ناپسند این دوره 19

2-3-3 ویژگی های اجتماعی این دوره 19

2-4 افسردگی. 20

2-4-1 علائم افسردگی22

2-4-2 علل ایجاد افسردگی23

2-4-3 انواع افسردگی24

2-4-4 افسردگی و غم25

2-4-5 شیوع افسردگی27

2-4-6 افسردگی واکنش عاطفی27

2-4-7 معیار افسردگی28

2-4-8 الگوهای شناختی افسردگی29

2-4-8-1 الگوهای متقاطع30

2-4-8-2 الگوهای ساختاری.. 30

2-4-8-3 الگوی استرسور آسیب پذیری.. 31

2-4-8-4 الگوهای تعامل متقابل31

2-4-8-5 الگوی روانی – زیستی32

2-4-8-6 الگوی تعاملی32

2-4-9 نحوه رویارویی با بیمار افسردگی32

2-4-10 درمان افسردگی35

2-5- تعریف اضطراب.. 36

2-5-1 انواع اختلالات اضطرابی38

2-5-2 نشانه ها و علائم اختلالات اضطرابی39

2-5-3 اختلالات اضطرابی39

2-5-4 اختلال اضطرابی ناشی از بیماریهای طبی عمومی40

2-5-5 همه گیر شناسی40

2-5-6 سبب شناسی اضطراب.. 41

2-5-7 اضطراب از دیدگاه های مختلف.. 41

2-5-8 عوامل روانکاوی و نظریه روان تحلیل گری.. 42

2-5-9 نظریه یادگیری.. 43

2-5-10 نظریه های اصالت وجودی.. 44

2-5-11 درمان اختلالات اضطراب.. 46

2-6 پرخاشگری.. 48

2-6-1 پرخاشگری در کودکان51

2-6-2 پرخاشگری  در کودکان 11-6 سال52

2-6-3 عوامل تعیین کننده پرخاشگری.. 54

2-7 تاریخچه حضور ذهن. 58

2-7-1 تاریخچه حضور ذهن مبتنی بر ذهن آگاهی59

2-7-2 تاریخچه ذهن آگاهی مبتنی بر درمان شناختی MBCT در ایران61

2-7-3 تعریف حضور ذهن: 61

2-7-4 مقایسه ی درمان شناختی با روش های مبتنی بر حضور ذهن در درمان افسردگی: 62

2-7-5 کاربرد حضور ذهن در قالب کاهش استرس مبتنی بر حضور ذهن64

2-7-6 مکانیسم های اثرگذاری حضور ذهن67

2-7-6-1 تمرکز توجه بر هدف و متمرکز بر لحظه حال68

2-7-6-2 توجه کردن به شیوه ی غیر قضاوتی68

2-7-7 ذهن آگاهی69

2-7-8 کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی74

2-7-9 شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی75

2-7-10 اجماع برروی یک تعریف عملیاتی جامع از ذهن آگاهی77

2-7-11 تلویحاتی در مورد ذهن آگاهی77

2-7-12 مفاهیم سازی معادل از ذهن آگاهی78

2-7-13 مولفه های ذهن آگاهی78

2-8 پیشینه پژوهش… 80

2-8-1 مطالعات داخلی80

2-8-2- مطالعات خارجی83

فصل سوم روش شناسی پژوهش… 85

3-1 مقدمه. 86

3-2 روش پژوهش… 86

3-3- جامعه آماری پژوهش… 86

3-4- حجم نمونه و روش نمونه گیری.. 87

3-5 ابزار پژوهش… 87

3-5-1 مقیاس افسردگی کودکان  بیرلسون (DSRC): 87

3-5-2 مقیاس پرخاشگری: 87

3-5-3 مقیاس اضطراب اسپنس( SCAS)( نسخه کودکان) : 88

3-5-4 پروتکل آموزش ذهن آگاهی89

3-6- شیوه اجرا 92

3-7 روش‌ها و ابزار تجزیه و تحلیل داده‏ها: 92

فصل چهارم: تجزیه‌وتحلیل داده‌ها 93

4-1-مقدمه. 94

4-2-یافته‌های توصیفی و جمعیت شناختی. 94

4-2-1- تحلیل های توصیفی94

4-3- بررسی استنباطی داده‌ها 97

4-3-1- تحلیل کوواریانس… 98

4-3-1-1- فرضیه اول: 98

4-3-1-2- فرضیه دوم: 100

4-3-1-3- فرضیه سوم: 103

فصل پنجم: بحث و نتیجه‌گیری.. 106

5-1- مقدمه. 107

5-2- بحث و نتیجه گیری.. 107

5-3-محدودیت‌های تحقیق. 113

5-4-پیشنهادات تحقیق. 114

منابع. 117

پیوست و ضمائم. 1

 

 

 

 

 

 

 

فهرست جداول

     عنوان                                                                                                                               صفحه

جدول (4-1): توزیع فراوانی متغیر های جمعیت شناختی پاسخ دهندگان. 95

جدول (4-2): نتایج نمرات پرسشنامه ها در گروه آزمایش و گواه 96

جدول (4-3): نتایج آزمون لوین برای بررسی همسانی واریانس‌ها 98

جدول (4-4): تحلیل کوواریانس برای همگنی شیب های رگرسیون در پس آزمون افسردگی در دو گروه آزمایش و کنترل. 99

جدول (4-5):  نتایج آنالیز کوواریانس افسردگی در گروه کنترل پس‌آزمون و گواه 99

جدول (4-6): نتایج آزمون لوین برای بررسی همسانی واریانس‌ها 101

جدول (4-7): تحلیل کوواریانس برای همگنی شیب های رگرسیون در پس آزمون پرخاشگری در دو گروه آزمایش و کنترل. 101

جدول (4-8):  نتایج آنالیز کوواریانس پرخاشگری در گروه کنترل پس‌آزمون و گواه 102

جدول (4-9): نتایج آزمون لوین برای بررسی همسانی واریانس‌ها 103

جدول (4-10): تحلیل کوواریانس برای همگنی شیب های رگرسیون در پس آزمون اضطراب در دو گروه آزمایش و کنترل. 104

جدول (4-11):  نتایج آنالیز کوواریانس اضطراب در گروه کنترل پس‌آزمون و گواه 104

 

 

1-1 مقدمه

یکی از مهمترین چالش هایی که هر جامعه همیشه با آن روبرو است واقعیتی به نام طلاق است. پدیده ای که در جوامع امروزی با سرعت زیادی در حال افزایش است و آثار و پیامدهای عمیق اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی و قانونی برای مردان و زنان مطلقه و فرزندانشان دارد. پدیده طلاق یک آسیب اجتماعی مهم در جوامع مختلف به شمار می آید و به دنبال این پدیده، فشارهای روانی زیادی بر افراد بعد از جدایی از همسر وارد می گردد. مشکلات بعد از طلاق بسته به شرایط اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی و حتی جنسیت متفاوت است. که در این میان مسائل زنان مطلقه متنوع تر از مردان است. بدون شک زنان مطلقه که با محدودیت های اجتماعی و فرهنگی گوناگونی مواجهه هستند،با مصائب بیشتری روبرو هستند و باعث وارد شدن فشار روانی به این افراد می شود. طلاق پدیده ای است که به لحاظ ایجاد مشکلات اجتماعی فراوان، تفکرات سوء حاکم بر جامعه و برچسب اجتماعی، از جنبه های گوناگون سلامت روان زنان را متاثر می نماید و منجر به بروز مشکلاتی در کیفیت زندگی آن ها در فرایند زندگی می شود (بریور[1]، 2010).

 بخش مهمی از آسیب­های زوجینی که طلاق می گیرند به کودک بر می گردد. پژوهشگران معتقدند کودکان دارای والدین مطلقه در مقایسه با سایر کودکان

مقالات و پایان نامه ارشد

 در مقیاس های سلامت روانی کمتری کسب می­ کنند. این کودکان مشکلات عاطفی، رفتاری، و تحصیلی بیشتری دارند. عزت نفس پایین تر و مشکلات اجتماعی فروان تری را گزارش می­ کنند و به طور کلی ناسازگاری روانشناختی در آنها مشهودتر است (کلی[2]، 2000)

یکی از مشکلاتی که فرزندان خانواده های دارای والدین از هم جدا شده با آن درگیر هستند، سازگاری روانشناختی یا سلامت روان است. که شیوع آن در کودکان و نوجوانان خانواده های متقاضی طلاق، بیش از سه برابر این جمعیت در خانواده های غیر متقاضی است. پاسخ فوری اکثریت کودکان در هر سنی در خصوص خبر جدایی والدین، اضطراب و پریشانی است، به طوری که برخی از آنها هیجانی شده یا رفتار واپس گرایی نشان می دهند. طلاق والدین بر ویژگیهایی چون اضطراب، گوشه نشینی،‌ پرخاشگری، بهانه جویی، انتقام جویی، بی رحمی، غمگین بودن، زود رنجی، نزاع و درگیری، بدخوابی، بی اشتهایی،‌ بیزاری از زندگی،‌ شک و دودلی و احساس بیماری در کودکان اثر فزاینده دارد. اغلب بررسیها نشان می دهد که فرزندان طلاق به مشکلات جسمی، عاطفی، تحصیلی (افت تحصیلی، فرار از مدرسه، ترک تحصیل) دچار می شوند و این مشکلات در رشد شخصیت و سازگاری آنان اثرات نامطلوبی بجا گذاشته و احتمال ابتلای آنان را به اختلالات روانی افزایش می دهد (یحیی زاده و حامد، 1394).

از نظر والرستین، طلاق زنجیره ای از حوادث بهم پیوسته است که برای همیشه زندگی قربانیان خود را دگرگون می کند. طلاق والدین نه تنها برقراری روابط عاطفی را برای کودکان دشوار می کند، بلکه روابط گذشته آنها را با والدینشان مخدوش می کند (کلی، 2000).

 

1-2 بیان مسئله

در طول قرن بیستم وضعیت انسان از نظر شیوه های زندگی، روابط اجتماعی و مسائل بهداشتی و پزشکی بیش از تمام تاریخ دستخوش دگرگونی شده است. تلاش شتابزده برای صنعتی شدن و گسترش سریع شهر نشینی و زندگی ماشینی که لازمۀ آن قبول شیوه های نوین برای زندگی است، اثر معکوس بر سلامت انسان گذاشته و مسائل بهداشتی تازه­ای را به بار آورده است. اوضاع اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نابسامان جهان و بار مشکلات اجتماعی و محیطی و روانی، واکنشهای بیمارگونۀ بسیاری در افراد و جوامع به وجود آورده که خود سبب وخیم شدن اوضاع و نامساعد شدن شرایط محیط زیست شده است. گذشته نشان داده است که بسیاری از بیماریهای شایع غیر واگیر و بیماری های روانی در کشورهای پیشرفته ودر حال توسعه زاییدۀ عواملی هستند که خود انسان آنها را به وجود آورده و گرفتار آن شده است. بنا براین قابل پیشگیری است (نریمانی، زاهد و گل پور، 1391).

سلامت روان یکی از موضوعات و مباحث بسیار مهمی است که توجه به آن الزامی است. امروزه در مورد عوامل موثر بر سلامت روان، شامل عوامل جمعیت شناختی مانند سن، جنسیت، قومیت، عوامل روانی اجتماعی و محیطی مانند شرایط زندگی، تحصیلات، درآمد، کار، دستیابی به منابع اجتماعی، حمایت اجتماعی  و شایستگی های فردی، عوامل زیستی و نیز اثر بخشی انواع مداخلات بر سلامت روان در نظر گرفته می­ شود (شیرازی و غلامرضایی، 1395).

یکی از مسائل مهمی که تاثیری مستقیم بر سلامت روان افراد بخصوص کودکان دارد، امر طلاق می باشد. خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی که ثبات یا ناپایداری اش بر اعضای خانواده و جامعه اثر می گذارد و فروپاشی این واحد کوچک گاه چنان اثر عمیقی بر فرزندان دارد که باور کردنی نیست. گذشته از اثراتی که طلاق بر زوجین می گذارد، در مواردی که زوجین دارای فرزندانی هستند، اثرات آن گریبان آن ها را نیز می گیرد، حتی می توان گفت فرزندان از این پدیده بیشترین ضربه را متحمل می شوند (یحیی زاده و حامد، 1394).

علائم زیادی هستند که سلامت روان فرزندان طلاق را با مشکل مواجه می کنند و از میان آن ها افسردگی، اضطراب و پرخاشگری به عنوان مهمترین عامل بشمار می آیند. یکی از شایع ترین مشکلات این کودکان افسردگی است که شیوع آن در کودکان و نوجوانان خانواده های متقاضی طلاق،‌ بیش از سه برابر این جمعیت در خانواده های غیر متقاضی است. افسردگی در واقع یک تاثیر ثانوی است که به دنبال اندوه، احساس تنهایی، و طرد شدگی به وجود می آید. حالت غمگینی که از عوارض اولیه جدایی است معمولا تا شش ماه پس از جدایی ادامه دارد و باعث می شود کودکان علاوه بر از دست دادن اشتیاق به امور روزمره و تکالیف مدرسه، نسبت به بازی و سایر فعالیت ها هم بی علاقه شوند. آن ها اغلب اشتهای خود را از دست می دهند و از معده درد، سردرد، احساس کسالت رنج می برند. کودکان افسرده نظرات منفی تری نسبت به خود، دنیا و آینده دارند ( کامیاب نژاد و همکاران، 1390).

بدون تردیـد یکی از زمینه هایـی که اخیراً در آسیب شناسی روانی مورد توجه محققان قرار گرفته و تحقیقات مبسوطی را به خود جذب نموده، پرخاشـگری است. پرخاشگری عبارت است از حالت منفی ذهنـی همراه با نقص ها و انحرافات شناختی و رفتارهای ناسازگارانه و همچنین به رفتار آشـکارا اعم از فیزیـکی و کلامی اطلاق می شود که منجر بـه آسیب به شخص، شـیء و یـا سیستم دیـگری می شود و از سه مؤلفه تشکیل شده است: احساس پرخاشگرانه؛ حالت هیجانی که زیربنای پرخاشگری و خصومت است و «خشم» نامیده می شود. افـکار پرخاشگرانه؛ نـگرش پرخاشگرانه فراگیری است که فـرد را بـه سوی رفتارهای پرخاشـگرانه سوق می دهد و «خصومت» نامیده می شود. رفتار پرخاشگرانه؛ عبارت است از رفتار قابل مشاهده که با قصد آسیب رساندن انجام می شود (سینگ، لانسیونی، سینگ جوی، وینتون، ساباوی و واهلر[3]،2007). اضطراب عبارت است از یک احساس منتشر، ناخوشایند و مبهم هراس و دلواپسی با منشاء ناشناخته، که به فرد دست می‌دهد و شامل عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژی است (سوویسلو و اورت[4]، 2013). وقوع مجدد موقعیت‌هایی که قبلاً استرس زا بوده‌اند یا طی آن‌ ها به فرد آسیب رسیده است باعث اضطراب در افراد می‌شود  (زادباقر، بیرشک و زاده محمدی، 1394). همه انسان‌ها در زندگی خود دچار اضطراب می‌شوند، ولی اضطراب مزمن و شدید غیرعادی و مشکل‌ساز است. اضطراب به معنای واکنش فرد در مقابل یک موقعیت تهدیدآمیز، یعنی موقعیتی که در آن فرد توانایی مهار محرکات بیرونی یا درونی را ندارد، است. اضطراب یک حالت احساسی- هیجانی است که از خصوصیات برجسته آن، ایجاد حالت بی قراری و دلواپسی است که با اتفاقات زمان و شرایط مکان تناسب ندارد  (غیور، سپهری، مشهدی و غفایی، 1394). اگر اضطراب عکس العمل نسبت به شرایط زمان و مکان باشد نه تنها بیماری نبوده، بلکه ممکن است سازنده باشد؛ مانند دلهره امتحان و یا اضطراب در رسیدن به فرودگاه و … .تحقیقات و بررسی‌ها نشان می‌دهند که اضطراب در خانم‌ها، طبقات کم‌ درآمد و افراد میانسال و سالخورده بیشتر دیده می‌شود (محسنی و آهویی، 1395). اضطراب هنگامی در فرد بروز می‌کند که شرایط استرس‌زا در زندگی او بیش از حد طولانی شود یا به‌طور مکرر رخ دهد، و یا اینکه دستگاه عصبی بدن نتواند به مرحله مقاومت تنیدگی پایان دهد و بدن برای مدتی طولانی همچنان بسیج باقی بماند. در این صورت بدن فرسوده و در برابر بیماری‌های جسمی و روانی (مانند اضطراب) آسیب‌پذیر می‌شود (نیدام، مزوک، باریس، لین، بلکبرن و اپل[5]، 2015).

یکی از مهم‌ترین مسائل بشری، که از دیرباز مورد توجه ادیان، مکاتب و اخیراً اندیشمندان روان‌شناسی بوده، شناخت «خود»، و آگاهی از مفهوم‌ و ساختار آن است. این موضوع، به دلیل اهمیت آن در جنبه‌های مختلف روان‌شناسی، به‌ویژه در حوزه آسیب‌شناسی که مشکلات رفتاری و اختلالات روان‌شناختی را به «خود» به منزله هسته مرکزی شخصیت نسبت می‌دهد، مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. در سال های اخیر درمانگران به استفاده از رویکرد­های نوین روانشناختی برای افزایش سازگاری و سلامتی روان در افراد تمایل زیادی نشان داده اند. یکی از رویکرد­های موثر در زمینه کاهش سلامت روان، برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی است (شریفی درآمدی، 1393).

ذهن آگاهی[6] به معنی توجه کردن به زمان حال به شیوه خاص، هدفمند و خالی از قضاوت است (کابات[7]، 1990). ذهن آگاهـی یعنی بودن در لحظه با هر آنچـه که اکنون است، بدون قضاوت و بدون اظهار نظر درباره آنچه اتفاق می افتد، یعنی تجربه واقعیت محض بدون هیچ گونه توضیح است. ذهن آگاهی یـک روش یا فـن نیست، اگر چه در انجـام آن روش ها و فنون مختلف زیادی به کار رفته است. ذهن آگاهـی را می توان به عنوان یـک شیوه «بودن» یا یـک شیوه «فهمیدن» توصیف کـرد که مستلزم درک کـردن احساسات شخصی است.(بایر[8]، 2003) حوزه تجربه ذهن آگاهی بسیار وسیع است و شامل احساس ها، ادراک ها، تکانه ها، هیجان ها، افکار، گفتار، عملکرد و ارتباط است و بنابراین می تواند به کسی که مبتلا به مشکلات هیجانی است کمـک کند. بـه نظر تیزدل، ویلیامز، سـگال و سلسبی مهارت های آموختـه شـده کنترل توجـه در مراقبه ذهن آگاهـی می توانند در پیشگیری از عود دوره های افسردگـی، اضطراب و ناسازگاری سودمند باشند (ویلیام[9]، 2002).

کاویانی، جواهری و بحیرایی ( 1384) برای اولین بار پ‍‍ژوهشی تحت عنوان بررسی اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش افکار خودآیند منفی، نگرش ناکارآمد، افسردگی و اضطراب را در ایران انجام دادند. و به این نتیجه رسیدند که ذهن آگاهی بر کاهش نگرش ناکارآمد و خودآیند منفی و  کاهش اضطراب و افسردگی اثر داشته است.

مسئله­ای که این پژوهش به دنبال آن است این است که: آیا شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) بر افزایش سلامت روان فرزندان خانواده های مطلقه اثربخش است؟ آیا شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان افسردگی و پرخاشگری  و اضطراب کودکان خانواده های مطلقه تاثیر دارد؟

 

1-3 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

   می توان اذعان داشت که خانواده های مطلقه به دلیل موقعیت اجتماعی و روانی که دارند عموماً در حال تنیدگی قرار دارند و به موازات آن، زندگی فرزندان این نوع خانوده ها به دلایل مختلف چالش برانگیز است.. شناسایی و آسیب شناسی عوامل زیر بنایی و بنیادی مشکلات روانشناختی فرزندان والدین مطلقه موجب می گردد که در حل و درمان این مشکلات راهکارهای مناسبی با توجه به عوامل بیان شود که در نهایت منجر به سلامت روان این افراد می­ شود.

نسبت بزه کاری در خانواده های متلاشی شده خیلی بیشتر از خانواده های بادوام است و بی سرپرستی در فرزندان، عقده های روانی ایجاد می کند و جنبه منفی طلاق خیلی گسترده است. امروزه شاخص آمار طلاق بسیار قابل توجه است به طوری که براساس آمار سازمان ثبت احوال از هر ۵٫۵ ازدواج، یک ازدواج به طلاق می انجامد و این رقم در تهران وضعیت بدتری را نشان می دهد، به طوری که در تهران از هر 9/2 ازدواج، یک مورد به طلاق می انجامد. بر اساس آمار منتشره از سازمان ثبت احوال کشور تعداد طلاق در سال 1394 163 هزارو 765 مورد می باشد و متاسفانه آمار دقیقی از کودکان طلاق در دسترس قرار ندارد اما با توجه به نرخ سالیانه طلاق تعداد آنها کم نخواهند بود. بر این اساس، آمارها نشان دهنده نرخ بالای طلاق و به دنبال آن ازدیاد فرزندان طلاق است (یحیی زاده و حامد، 1394).

طلاق به هر دلیلی، درست یا نادرست، پیامدهایی دارد، هم برای افراد خانواده و هم برای جامعه. برای زن و مرد مشکلات اقتصادی، روانی، عاطفی و اجتماعی ایجاد می کند و زوج های متارکه کرده را به انزوا می کشاند. تاثیر طلاق برفرزندان بسیار پیجیده است، فرزند تک والد، ناخواسته درگیر تضادهایی می گردد که نه توان درک آن را دارد و نه تاب کنار امدن با آن ها را. فرزندان حاصل از چنین ازدواج هایی علاوه بر اینکه نیازهایی ویژه دارند در معرض آسیبهای روانی و اجتماعی فراوانی قرار می گیرند. به طوری که یکی از پیامدهای طلاق در جوامع امروز، افزایش میزان و نوع رفتارهای انحرافی است. طلاق از مهمترین و بدخیم ترین آسیب ها و معضلات خانواده های جوامع صنعتی و یا در حال گذار، مانند ایران است. باید توجه داشت که یکی از عوامل مؤثر در بزهکاری نوجوانان نابسامانی خانواده است (شکر بیگی، ۱۳۸۵: ۷۵). دنیای تنهایی این کودکان بس غم انگیز و عذاب آور است و روابط اجتماعی آنها دچار اختلال می شود و همین امر، بیشتر آنها را به سوی افسردگی، پرخاشگری و کج روی های اجتماعی سوق می دهد. نمی توان روابط بین طلاق و آسیبهای روانی کودکان و نوجوانان را نادیده گرفت؛ بایست قبول کرد که طلاق و جدایی اثرات نامطلوبی بر کودکان بر جای می گذارد. بررسی کودکانی که والدین آنها از هم جدا شده اند نشان می دهد که آسیب های روحی وارد شده به این کودکان و نوجوانان بسیار شدید است.

پژوهشهای مختلف نشان می دهد در بیشتر آسیب های اجتماعی رد پایی از فرزندان طلاق به چشم می خورد، همچنین مطالعات روان شناختی بر تاثیرات مختلف طلاق بر سلامت روان این افراد، مهر تایید می زند. آبراهامسون در پژوهش های خود دریافت خانواده های افراد بزه کار نسبت به خانواده های افراد غیر بزه کار در شرایط عاطفی نا مطلوبی به سر می برند که ” فشار خانواده” نامیده می شود. این فشار با خصومت، تنفر، پرخاشگری، عصبانیت، افسردگی، اضطراب و آشفتگی های عاطفی به وجود آمده و حفظ شده است، که هم در والدین و هم در فرزندان آشکار می شود. “شاو و مک کی” نیز اثر فزاینده فشار درونی و اختلاف را عامل تبیین کننده بزه کاری می دانند. لذا استدلال می شود عدم روابط گرم و عاطفی در خانواده با افزایش احتمالی گرایش فرد به بزه کاری رابطه مستقیم دارد (چلبی، ۱۳۸۶: ۹۶).

بنابراین با توجه به مطالب ارائه شده اهمیت و ضرورت انجام این پژوهش معلوم می شود. همچنین؛ اگر ذهن آگاهی در سلامت روانی افراد تأثیرگذار است یا دست کم رابطه معناداری میان این دو متغیر مزبور برقرار است، بر سیاست گذاران فرهنگی، نهادهای پرورشی و پزشکی و …است که شهروندان و افراد انسانی را به طور کلی ترغیب و تشویق نمایند تا از قابلیت­های ذهن آگاهی  به نحو شایسته استفاده کنند و از این طریق هم ساحت فردی و روانی خویش را آبادان و هم حیات اجتماعی را قابل تحمل و پرنشاط گردانند و به عبارت دیگر پژوهش های صورت گرفته در زمینه آموزش ذهن آگاهی می تواند بر مشکلات اثرگذار باشد ،لذا پژوهش در این زمینه ضروری و مهم تلقی می شود.

 

1-4 اهداف پژوهش

 

1-4-1 اهداف کلی

هدف کلی این تحقیق تعیین میزان اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان می باشد.

1-4-2 اهداف جزئی

۱- تعیین میزان اثر بخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی

۲- تعیین میزان اثر بخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر پرخاشگری

3- تعیین میزان اثر بخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب

 

1-5 فرضیه های پژوهش

1-  شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان افسردگی کودکان خانواده های مطلقه تاثیر دارد.

2- شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر پرخاشگری کودکان خانواده های مطلقه تاثیر دارد.

3- شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب کودکان خانواده های مطلقه تاثیر دارد.

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:19:00 ب.ظ ]




سبکهای هویت ،سبک های دلبستگی، سلامت عمومی،فرزندان زنان خودسرپرست(تک والد)

 

 

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                                         صفحه

فصل اول) کلیات تحقیق:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1-1 مقدمه ………………………………………………………………………………. 2
1-2 بیان مساله …………………………………………………………………………… 3
1-3 اهمیت ضرورت تحقیق ……………………………………………………………….. 11
1-4 اهداف تحقیق ……………………………………………………………………….. 17
1-5 سوالهای تحقیق ……………………………………………………………………… 18
1-6 فرضیه های تحقیق …………………………………………………………………… 18
1-7 متغیرهای تحقیق ……………………………………………………………………. 19
1-8 تعریف مفهومی وعملیاتی متغیرها …………………………………………………….. 20
1-8-1 تعاریف مفهومی …………………………………………………………………… 20
– هویت ………………………………………………………………………………….. 20
– دلبستگی ……………………………………………………………………………….. 21
– سلامت روانی …………………………………………………………………………… 23
1-8-2 تعاریف عملیاتی …………………………………………………………………… 23
– هویت ………………………………………………………………………………….. 23
– سلامت روانی …………………………………………………………………………… 24
– دلبستگی ……………………………………………………………………………….. 25

فصل دومادبیات تحقیق:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2-1 مقدمه ………………………………………………………………………………. 27
2-2 تک والدی وسلامت روانی ……………………………………………………………. 28
2-2-1 سلامت روانی ……………………………………………………………………… 36
2-2-2 تعریف سلامت روانی ………………………………………………………………. 38
2-2-3 دیدگاه های مختلف درحیطه سلامت روانی …………………………………………. 42
2-2-3-1 دیدگاه شناختی ………………………………………………………………… 43
2-2-3-2 دیدگاه روان تحلیل گری ………………………………………………………… 43
2-2-3-3 دیدگاه انسان گرایی …………………………………………………………….. 43
2-2-3-4 دیدگاه زیست نگر ………………………………………………………………. 43
2-2-3-5 دیدگاه رفتارنگر ………………………………………………………………… 44
2-2-3-6 دیدگاه مکتب بوم شناختی ………………………………………………………. 44
2-2-3-7 دیدگاه آدلر …………………………………………………………………….. 44
2-2-3-8 دیدگاه اریکسون ………………………………………………………………… 44
2-2-3-9 دیدگاه اریک فروم ………………………………………………………………. 44
2-2-3-10 دیدگاه اسکینر ………………………………………………………………… 45
2-2-3-11 دیدگاه چاهن …………………………………………………………………. 45
2-2-3-12 دیدگاه وتنیز ………………………………………………………………….. 47
2-2-4 نظام ارزشی وسلامت ………………………………………………………………. 47
2-2-5 معیارهای سلامت وبیماری روانی ازدیدگاه اسلام …………………………………….. 49
2-3 هویت ……………………………………………………………………………….. 50
2-3-1 تعاریف هویت …………………………………………………………………….. 50
2-3-2 نظریه های مرتبط باهویت …………………………………………………………. 53
2-3-2-1 دیدگاه اریکسون ………………………………………………………………… 53
2-3-2-2 دیدگاه مارسیا ………………………………………………………………….. 56
2-3-2-2-1انواع آشفتگی ها هویتی براساس نظریه مارسیا ………………………………….. 62
2-3-2-3 دیدگاه گگان …………………………………………………………………… 63
2-3-2-4 دیدگاه بروزنسکی ………………………………………………………………. 64
2-3-2-4-1 انواع سبکهای هویت ازنظربروزنسکی ………………………………………….. 65
2-4 دلبستگی ……………………………………………………………………………. 68
2-4-1تعریف دلبستگی …………………………………………………………………… 69
2-4-2 رویکردهای مختلف درمورددلبستگی ……………………………………………….. 70
2-4-2-1 رویکردروان تحلیل گری ………………………………………………………… 70
2-4-2-2 رویکردیادگیری ………………………………………………………………… 75
2-4-2-3 رویکردرفتاری ………………………………………………………………….. 76
2-4-2-4 رویکردرفتارشناسی ……………………………………………………………… 76
2-4-2-5 رویکردشناختی …………………………………………………………………. 78
2-4-2-6رویکردزیستی …………………………………………………………………… 79
2-4-2-7 نظریه جان بالبی درمورددلبستگی ……………………………………………….. 80
2-4-3 مراحل دلبستگی واجتماعی شدن ………………………………………………….. 84
2-4-4 سبکهای مختلف دلبستگی دردوره کودکی ………………………………………….. 90
2-4-5 دلبستگی وآسیب شناسی روانی دردوران کودکی ……………………………………. 93
2-5 پیشینه تحقیق ………………………………………………………………………. 97
2-6 جمع بندی ادبیات تحقیق …………………………………………………………….. 109

فصل سوم)روش شناسی تحقیق:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

3-1مقدمه  ………………………………………………………………………………. 111
3-2 طرح پژوهش ………………………………………………………………………… 111
3-3 جامعه آماری پژوهش ………………………………………………………………… 111
3-4 نمونه آماری وروش نمونه گیری ………………………………………………………. 112
3-5 ابزارهای جمع آوری اطلاعات …………………………………………………………. 112
3-5-1 پرسشنامه سنجش هویت بینون وآدامز ……………………………………………… 112
3-5-2مقیاس دلبستگی کولینزورید ……………………………………………………….. 113
3-5-3 پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ وهیلر …………………………………………… 115
3-6 شیوهاجرای تحقیق …………………………………………………………………… 119
3-7 روش تجزیه وتحلیل ………………………………………………………………….. 120

فصل چهارم) یافته­ های تحقیق:

 

 

 

4-1 مقدمه ………………………………………………………………………………. 122
4-2 یافته های توصیفی …………………………………………………………………… 122
4-3یافته های استنباطی ………………………………………………………………….. 125

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

5-1مقدمه ……………………………………………………………………………….. 143
5-2 تفسیریافته های تحقیق ………………………………………………………………. 143
5-3 محدویت های تحقیق ………………………………………………………………… 155
5-4 پیشنهادهای پژوهشی تحقیق …………………………………………………………. 156
5-5 پیشنهادهای کاربردی تحقیق …………………………………………………………. 156
5-6 نتیجه گیری کلی …………………………………………………………………….. 158
منابع فارسی ……………………………………………………………………………… 159
منابع انگلیسی ……………………………………………………………………………. 170
پیوست ها(ضمائم) ………………………………………………………………………… 177
چکیده انگلیسی …………………………………………………………………………… 187

فهرست جدول ها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول شماره 4-1: توزیع فراوانی ودرصدفراوانی افرادبرحسب جنسیت ……………………….. 122
جدول شمارۀ 4-2: توزیع فراوانی ودرصدفراوانی افرادبرحسب جنسیت ……………………….. 122
جدول4-3: آماره های توصیفی سن فرندان تک والد ………………………………………… 123
جدول شمارۀ 4-4: آماره های توصیفی سلامت روانی ……………………………………….. 123
جدول شمارۀ 4-5:  آماره های توصیفی سبک های هویتی ………………………………….. 124
جدول شمارۀ 4-6: آماره های توصیفی سبک های دلبستگی ………………………………… 124
جدول شمارۀ 4-7: ضریب همبستگی بین هویت موفق و سلامت روانی ………………………. 125
جدول شماره 4-8: ضریب همبستگی بین هویت تسلیمی و سلامت روانی ……………………. 125
جدول شمارۀ 4-9: ضریب همبستگی بین هویت آشفته و سلامت روانی ……………………… 126
جدول شماره 4-10: ضریب همبستگی بین هویت تعویق افتاده و سلامت روانی ………………. 126
جدول شمارۀ 4-11: ضریب همبستگی بین دلبستگی ایمن و سلامت روانی ………………….. 127
جدول شمارۀ 4-12: ضریب همبستگی بین دلبستگی دوسوگرا و سلامت روانی ………………. 127
جدول شمارۀ 4-13: ضریب همبستگی بین دلبستگی اجتنابی و سلامت روانی ……………….. 128
جدول شمارۀ 4-14: تحلیل رگرسیون همزمان سلامت روانی براساس سبک های هویتی ……… 128
جدول شمارۀ 4-15: ضرایب بتای متغیرهای  پیش بینی موثربرسلامت روانی …………………. 129
جدول شمارۀ 4-16: تحلیل رگرسیون همزمان سلامت روانی براساس سبک های دلبستگی ……. 130
جدول شمارۀ 4-17: ضرایب بتای متغیرهای  پیش بینی موثربرسلامت روانی …………………. 130
جدول شمارۀ 4-18: تحلیل رگرسیون همزمان مولفه جسمانی براساس سبک های هویتی …….. 131
جدول شمارۀ 4-19: ضرایب بتای متغیرهای  پیش بینی موثربرمولفه جسمانی ……………….. 131
جدول شمارۀ 4-20: تحلیل رگرسیون همزمان مولفه اضطراب براساس سبک های هویتی …….. 132
جدول شمارۀ 4-21: ضرایب بتای متغیرهای  پیش بینی موثربراضطراب ……………………… 133
جدول شمارۀ 4-22: تحلیل رگرسیون همزمان کارکرداجتماعی براساس سبک های هویتی ……. 134
جدول شمارۀ 4-23: ضرایب بتای متغیرهای  پیش بینی موثربرکارکرداجتماعی ………………. 134
جدول شمارۀ 4-24: تحلیل رگرسیون همزمان مولفه افسردگی براساس سبک های هویتی ……. 135
جدول شمارۀ 4-25: ضرایب بتای متغیرهای  پیش بینی موثربرمولفه افسردگی ………………. 135
جدول شمارۀ 4-26: تحلیل رگرسیون همزمان مولفه جسمانی براساس سبک های دلبستگی ….. 136
جدول شمارۀ 4-27: ضرایب بتای متغیرهای  پیش بینی موثربرمولفه جسمانی ……………….. 137
جدول شمارۀ 4-28: تحلیل رگرسیون همزمان مولفه اضطراب براساس سبک های دلبستگی ….. 138
جدول شمارۀ 4-29: ضرایب بتای متغیرهای  پیش بینی موثربراضطراب ……………………… 138
جدول شمارۀ 4-30: تحلیل رگرسیون همزمان کارکرداجتماعی براساس سبک های دلبستگی …. 139
جدول شمارۀ 4-31: ضرایب بتای متغیرهای  پیش بینی موثربرکارکرداجتماعی ………………. 139
جدول شمارۀ 4-32: تحلیل رگرسیون همزمان مولفه افسردگی براساس سبک های دلبستگی …. 140
جدول شمارۀ 4-33: ضرایب بتای متغیرهای  پیش بینی موثربرافسردگی …………………….. 141

 

 

1-1مقدمه

خانواده نهادی است اجتماعی،که درگذرزمان دستخوش تغییرات بیشماری گردیده ومسائل ومشکلاتی عدیده فراراه آن قرار گرفته است.امروزه جامعه ما چالش های اجتماعی عمده ای دارد.یکی از آنها، که وضعیت آن بسیاروخیم ودهشتناک است،کودکان تک سرپرست می باشد.خانواده تک والدبه معنای آن است که پدریا مادربه تنهایی نقش والدراایفا می کند.در این خانواده‌ها فرزندان تنها با یکی از والدین خودودراکثر مواردبامادر زندگی می‌کنند.این پدیده برساختارخانواده درسالهای اخیراثرگذارده وباسرعت سرسام آوری روبه افزایش بوده که حاصل،عواملی نظیرمرگ،ترک،جدایی یاطلاق می باشد.این شکل ازخانواده به لحاظ ساختار خاص اجتماعی، اقتصادى و فرهنگی،در اکثرجوامع به چشم مى خورد،ولی اطلاعات نسبتاًکمی درباره آن وجودداشته وکمتراین موضوع درک شده است.

روانشناسان معتقدندکودکانی که درخانواده های تک سرپرست رشدمی کنند،مستعد انحراف در آینده بوده ودرنتیجه فرایند هویت یابی،دلبستگی وسلامت روانی آنان دچار اختلال می شود،چراکه راه رشد وتربیت آنها به درستی طی نشده است.خانواده محل اولیه تکوین شخصیت کودک وزمینه ساز تحول و تکامل بعدی او می باشد،ازاین حیث حضور مستمرهردو والددرخانواده ومشارکت فعالانه آنهادرقبول مسئولیت های معین و فراهم نمودن شرایط جهت رشدوپرورش کودک بسیار حایزاهمیت است. اگر حضور یکی از والدین در اثر طلاق، مرگ و…در خانواده قطع شود. آثار بسیار زیان بار و عمیقی بر ذهن و روان کودکان باقی می گذارد. چنین شرایطی، کودک را گرفتار زندگی ناخواسته ای می کند که خیلی زود،بسیاری ازآسیب های اجتماعی راتجربه خواهد کرد.این امربرعملکردتحصیلی، سازگاری اجتماعی،عزت نفس و موقعیت های شغلی واجتماعی آینده آنهااثرات منفی پایدارو دامنه داری خواهد گذاشت(حبیبی،1376).

 بنابراین انتقال ناگهانی سرپرستی ازهمسر به مادر باعث به وجود آمدن رشته ای از ناامنی هاووظایف مضاعف شامل از دست دادن درآمد،تربیت فرزندان،ایفای نقش دوگانه (پدر و مادر) برای زنان می شو د. به همین دلیل انجام تحقیقاتی درزمینه سلامت روانی فرزندان بی سرپرست وتک سرپرست ازاهمیت ویژه ای برخوردار است(شادی طلب،1384).

2-1بیان مسئله

خانواده بعنوان نخستین واحداجتماعی که کودک ونوجوان درآن رشدمی کند،نقش اصلی وسازنده رادرتکوین شخصیت آینده کودک ونوجوان بعهده دارد.لذاتزلزل پایه های خانواده،درصورت نبودیاکم رنگ بودن حضورپدر،باعث بوجودآمدن پیامدهای مخرب شده،که فرزندان بعنوان اولین قربانیان این پیامدها دچارآسیب پذیری های روان شناختی بسیارمی شوند.که می تواندمشکلات رفتاری وهیجانی،مثل        پرخاشگری ،بزهکاری،افسردگی،اضطراب وشکایات جسمانی دربچه‎های تک والد،تحت سرپرستی مادر بوجود آورد.

اصطلاح هویت[1] از دهه­ 1950رایج شده­است. هویت یک ساختار روانی- اجتماعی است که بذر شکل­ گیری آن درسال­های پیش ازنوجوانی پاشیده شده ­است.اریکسون[2] ودیگرروان­شناسان معتقدند،تمایل به هویت­یابی ازنوجوانی شروع می­ شود.ازمشخصه­های اصلی هویت،انتخاب ارزش­ها،باورهاوهدف­های زندگی است،شکل­ گیری هویت درنوجوانی بارشدفکرواحساس،اخلاق،رشدعواطف وعزت نفس ارتباط قوی دارد.از جمله عواملی که بررشدهویت تأثیر می­گذاردشخصیت،خانواده،مدرسه و جامعه کوچک و بزرگ است.هویت با ویژگی­های شخصیت ارتباط دارد، انعطاف­پذیری،­بازبودن ذهن فردونداشتن تعصب در برخورد با ارزش­ها و باورها، هویت پخته را تشکیل می­دهد. (بخشایش و رضایی مقدم، 1390).

 اریکسون به تأثیرنیرومندگروه های همتابررشدهویت من درنوجوانی اشاره می­ کندوازطرفی معتقدبودکه  عوامل اجتماعی وتاریخی،شکل­ گیری هویت راتحت تاثیرقرارمی­دهند(شولتز[3]؛به نقل ازشهرآرا؛ 1383).  

همین موضوع لزوم توجه به هویت درنوجوانان وتأثیرآن بر روی بهزیستی روانی راروشن می­سازد. داشتن یک حس منسجم ومحکم ازهویت پیش نیازرشدبهینه فرددرطول زندگی است وعدم تشکیل چنین حسی می تواندزمینه سازآسیب های روانیـ اجتماعی باشد.احساس خود،اساس شخصیت بزرگسالی مارا تشکیل میدهد.اگرپایه واساس ثابت وقوی باشدیک هویت فردی محکم بوجودمی آید.اگرچنین نباشد، نتیجه آن چیزی است که اریکسون آن راگم گشتگی هویت[4]می نامد.وی تأکیدداردکه شکل گیری هویت برای آماده کردن نوجوانان به عنوان فردی آماده انجام تکالیف دربزرگسالی،لازم است(برک،2001؛ به نقل از سیدمحمدی؛1383)[5]

انتخاب اصطلاح بحران هویت[6]برای انتقال از نوجوانی به بزرگسالی، اشاره به حساسیت این دوران دارد؛ زیرا در این دوران است که فرد یا موفق به تعریفی مناسب و قابل قبول از خود می­ شود که با شرایط فردی و اجتماعی او هماهنگ است و یا اینکه دچار سردرگمی می­گردد.

بحران هویت که نوجوان را به ابهام و سردرگمی می کشاند، دارای عوارضی به شرح زیر است.

1- اختلال در احساس زمان و وقت است، دسته ای نوجوانان وقت خود را به بطالت می گذرانند و در مقابل این دسته، برخی نوجوانان نیز احساس می کنند که زمان به سرعت می گذرد و هیچ گاه وقت و زمان کافی برای انجام امورشان را نخواهند داشت.

2- احساس شدید نسبت به خویش است.دراین حالت تفکر نوجوان همیشه مشغول خصوصیات شخصی یا شغلی و نقشی است که بر عهده داردو نمی تواندافکارش راازدایرۀ تنگ خویش آزادسازدبه عبارت دیگر   نمی تواند از خود فراتر برود.

3- هویت منفی است،در این صورت نوجوان وظایف و نقشی را که به واسطه خانواده یا اجتماع برایش مناسب تشخیص داده شده وبه وی محول شده با تمسخر یا پرخاشگری و حالتی خصمانه ردمی کندو ممکن است رفتاری عجیب و غریب و نامانوس با اجتماع از خود نشان دهد.

اگرچه بیشترپژوهش ها درموردشکل گیری هویت بادانشجویان ودانش آموزان دبیرستانی انجام شده است، هم اکنون مطالعاتی دررشدهویت وجودداردکه تفاوتهای فردی مهمی رادردانش آموزان دبیرستانی آشکارساخته اند.این یافته هانشان می دهندکه دانش آموزانی که دراندازه گیری هویت نمره بالای میانگین می آورندقابل اعتمادتر،سازگارتر،خودپذیر،وازلحاظ شخصی منسجم تراز دانش آموزانی هستندکه نمرات رسش آنهاپایین ترازمتوسط است(رجب پور،1386).

یافته هادوسک وفلاهرتی(1981)خاطرنشان می سازدکه زمینه های اجتماعی تجربه های نوجوانان درتجربه روان شناختی بحران هویت نقش دارند(شهرآرا،1383).

بنابراین درمورد رابطه سلامت روانی وسبکهای هویت می توان این چنین استدلال کرد،که گم گشتگی هویت(هویت مغشوش)به حالت بلاتکلیفی درزندگی اطلاق می شود.دراین وضعیت تعهدات نسبت به هرشخصی یامجموعه ای ازباورها واصول اگروجودداشته باشد بسیارکم است.درعوض،تأکیدعمده برنسبیت وغنیمت شمردن لحظه است.فردازهیچ حوزه ای ازلذت فردی چشم پوشی نمی کند.هسته اصلی در شخصیت فردوجودندارد،نقش های اجتماعی آزموده شده وسریعاًرها می شوند،شخص بدون خود بلاتکلیف وسرگردان به نظر می رسد(شهرآرا،1383).

 دروضعیت گم گشتگی هویت،فردهیچ گونه انتخاب ثابتی درمورد تعهدات خودنداردوبه جستجو واکتشاف نیزنمی پردازد.(کروگر[7] ؛ به نقل ازشهرآرا،1383).

مشخصه اصلی نوجوانان دارای هویت زودرس،پرهیزکردن فردازاکتشاف فعال و انتخاب خودمختاراست.انگارفردازپذیرش مسؤولیتی که همراه باآزادی فردی است،وحشت دارد.اگربا موقعیتی روبه روشودکه درآن ارزش های والدین ودیگران کارایی نداشته باشد،به سختی احساس ترس می کند.این افراد میزان زیادی همخوانی،انعطاف پذیری ووابستگی به مراجع قدرت از خودنشان می دهند.آنها معمولاً تکانه ای هستندواستقلال واعتمادبه نفس کمی نشان میدهند(بروزنسکی،1989 ؛به نقل ازشهرآرا ،1383 ).

درهویت دیررس نوجوانان درحال تجربه وجستجومیان گزینه های مختلف است وهنوز به ارزش ویااعتقادخاصی تعهدپیدا نکرده اند.این دسته ازنوجوانان به طورپیوسته درحال آزمایش وتجربه ارزش ها،رفتارها وعقاید مختلف هستند ولی هنوز تعهدی به این ارزش هاورفتارها پیدانکرده اند.

درهویت موفق افراد دربرابرتغییرات ناگهانی محیط خودرانمی بازندوقدرت انعطاف آنها نشان دهنده شیوه ارتباط آنهابا جهان اطراف است.غالباً متفکرودرون نگرندودرشرایط فشارزاعملکرد شناختی منطقی ومعقول دارند.آنهامطابق بامعیارهای درونی خودکه ممکن است دربرگیرنده شکل تغییریافته ای ازخواسته های والدین باشد،قضاوت می کنندوبه عقایددیگران برای تصمیم گیری های خودوابستگی کمتری دارند.این افرادغالباًخلاق ونوآورندوازشیوه های تصمیم گیری منطقی بهره می برندوازنظر استدلال اخلاقی درسطح اخلاق قراردادی قراردارند(فیلیپس وبلوستین[8]،1990 ؛ به نقل از شهرآرا؛1383).

پژوهش اخیر به طورثابتی ارتباط روشنی بین حالات پیشرفته ترهویت ومیزان رشدبه ویژه ارتباط مثبتی باسطح رشدخود(لئووینگر[9])،عملیات صوری(پیاژه)واستدلال اخلاقی(کلبرگ)نشان داد.همچنین با سلامت روانشناختی،سازگاری سالم روان شناختی،کنارآمدن ومقابله بافشار،خودکارآمدی فردی،اضطراب پایین ومنبع کنترل راتر[10]رابطه مثبت نشان داد(واترمن[11]،1992؛ به نقل از شهرآرا،1383).

گراتوونت وکوپر[12](1985)درمطالعات خودنشان دادندهرچه سطح ارتباطات درخانواده افزایش یابد فضای مناسبی برای رشدهویت به ویژه تحریک فرددرجستجوی وتجربه مسایل مختلف فراهم می شود( همان منبع).

 واترمن(1992) درمطالعات خودنشان دادکه تفاوت بین هویت دیررس واکتساب هویت اساساً عاطفی است.افرادی که دراکتساب هویت مضطرب نیستندحال آن که افرادی که درهویت دیررس به سرمی برند اضطراب راگزارش می کنند(شهرآرا1383).

از جمله مهم‌ترین عواملی که تعیین کننده شخصیت فرد در بزرگسالی است رابطه او با مراقب یا مادرش است وجود یا عدم وجود این رابطه و همچنین چگونگی و کیفیت این رابطه بین نوزاد و مراقب او مورد توجه بسیاری ازروان تحلیل گران[13]وروانشناسانی نظیرفروید[14]،ملانی کلاین[15]، سالیوان[16] ،اریکسون[17] و بالبی[18] قرار گرفته است؛ که در این بین بالبی به طور منظم و منسجم به مطالعه و بررسی این رابطه تحت عنوان دلبستگی[19] پرداخته است. دلبستگی پیوندیاگره های هیجانی پایداربین دوفرد است،به طوری که یکی ازطرفین کوشش می کند نزدیکی یامجاورت باموضوع دلبستگی راحفظ کرده وبه  گونه ای عمل کندتا مطمئن شودکه ارتباط ادامه می یابد(خانجانی ،1384).

بالبی معتقداست که این گره های هیجانی متقابل که منجربه نزدیکی مادروکودک می گردندنخستین تجلیات دلبستگی محسوب می شوند.ابتدادرماه های نخست پس ازتولد،دلبستگی برای نوزادشامل تعاملهای ساده وبازشناسی ادارکی نشانه می باشد.امادرپایان سال اول زندگی،کودک به گونه ای به مادر دلبسته می شود که درموقع جدائی ازاوعلائم درماندگی واستیصال راازخودنشان می دهد.بنابراین بااین تعریف می توان به چندویژگی دلبستگی پی برد:تقرب جویی کودک به چهرهدلبستگی[20]،احساس درماندگی [21]درموقع جدایی ازچهرهدلبستگی وپناه بردن واحساس آرامش درکناراودرموقعیت های تنیدگی زااست (خانجانی ،1384 ).

بالبی درتأکیدبراهمیت ارتباط مادروکودک معتقداست آنچه که برای سلامت روانی کودک ضروری است،تجربه یک ارتباط گرم،صمیمی ومداوم یامادرجانشین دائم اوست.اومعتقداست که بسیاری ازاشکال روان آزردگی واختلال های شخصیت حاصل محرومیت کودک ازمراقب مادرانه ویاعدم ثبات رابطه کودک باچهره دلبستگی است(بالبی، 1973 ؛به نقل ازخانجانی،1384).

بالبی تاکید می‌کند که هیجان‌ها جزء اساسی دلبستگی هستند و نیز کودکان با سبک دلبستگی ایمنی دارای تجارب سرشار از ایمنی و به دور از اضطراب مختل کننده هستند و در مقابل، کودکان با سبک دلبستگی ناایمن (اجتنابی و دو سوگرا) دنیا را محیطی ناامن واسترس‌زا تصور کرده و توانایی موثر و سازنده‌ با مشکلات و موقعیت‌های تنش‌زا را ندارند.به طور کلی کودکان با سبک دلبستگی ایمن خواهان تعامل و همکاری و رفتار چسبندگی به مراقب خود بوده و در حضور او احساس راحتی می‌کنند.کودکان با سبک دلبستگی اجتنابی ازاین که به رابطه دوسویه با مراقب خویش بپردازند اجتناب کرده و رفتاری حاکی از عدم راحتی نشان می‌دهند.در نهایت کودکان با سبک دلبستگی ناایمن دو سو گرا رفتار متعارض با مراقب خویش نشان می‌دهند،که ازیک طرف خواهان گرایش به مراقب و تعامل با او بوده و از سوی دیگر خواستار گریز یا اجتناب ازاو هستند(بالبی،1950؛به نقل ازخانجانی،1384).

  مطابق د‌ید‌گاه جان بالبی،مهم‌ترین د‌لیل تد‌اوم وپیوستگی بین تجربه د‌لبستگی کود‌کی ود‌لبستگی د‌ر د‌وران نوجوانی ونوجوانان،الگوهای فعال د‌رونی[22]است.الگوهای فعال د‌رونی،مد‌ل‌هایی هستندکه ازتجربیات  کود‌ک بامراقبت کنند‌ه‌هابه وجود‌ آمد‌ه‌اندونشان د‌هند‌ه‌ی وضعیت فعلی شناختی است که افراد‌را به سوی این راه‌هاواین تجربه‌ها که منطبق بااین مد‌ل‌ها هستندهد‌ایت می‌کنند(بالبی،1973؛به نقل از خانجانی،1384 ).

درتبین رابطه بین دلبستگی وسلامت روانی می توان گفت که نوع رابطه دلبستگی فرددردوران کودکی ازعوامل مؤثردرایجادآسیب های روان شناختی دردوره های بعدی زندگی محسوب می شود.ازچشم انداز دلبستگی،اختلال های اضطرابی ناشی ازتحریفی است که درکاردکرسازگارانه اضطراب درتحول اولیه ،پدیدمی آید.درنتیجه کودکانی که تاریخچه دلبستگی ناایمن دارند به احتمال زیاد روابط غیرحمایتی برقرارکرده وبه آسانی گسسته می شود.کودکان اجتنابی،خودرا مستحق مراقبت ندانسته وسبک رفتار انزواطلبی رااتخاذنماید.هیجان های کودکان بی ثبات،به جای ترمیم روابط بیشترموجب تخریب آنهاشده ومانع روابط نزدیک وباثبات می شود(اسروف وهمکاران،  1999؛به نقل ازخانجانی،1384)‌.

 نظریه دلبستگی بالبی(1973)ریشه های پرخاشگری وبزهکاری راباتجربه اولیه ناایمنی ونادلبستگی که وی آن رانبود آشکاراعتماد وعلاقه نسبت به افراد مهم زندگی تعریف کرده است.

تحقیقات ترویسی (2001)نشان داده افرادی که مبتلا به افسرده خویی بودند سبک دلبستگی ناایمنی داشتند.الگوهای آشفته دلبستگی درنوباوگی، حاصل رفتارهای ترساننده ویاسردرگم کننده والدین  می باشد.

لیوتی(1992)استدلال کردنوباوگانی که تاریخچه دلبستگی آشفته دارند،درواکنش به تعارض یادرددرونی،ممکن است جنبه های بخصوصی ازتجربه راجداکرده ونتوانند درروابط سازمانی منسجمی ازخودودیگراایجادکنند.این کودکان ممکن است نتوانند توانایی کنارآمدن سازگارانه کودکان عادی رابه دست آورند.بنابراین می توان گفت که نوع روابط مادر–نوجوانان ومیزان ایمنی بخشی وحمایت گری مادردر ارتباط بانوجوان دربهداشت روانی واحساس ایمنی اومؤثراست.درنهایت دلبستگی ناایمن دردوران کودکی به اختلال های روانی متعددی دردورهنوجوانی وجوانی منجرمی شود.

سلامت روانی[23]به طورکلی برای کسی به کارمی رود،که درسطح بالایی ازسازگاری وانطباق رفتاری و هیجانی قراردارد،نه صرفاً کسی که بیمار روانی نیست.اصطلاح سلامت روان متاسفانه اندکی باابهام به کار می رود وبعضاً باعث اشتباه می شود،زیرا بیشتر مردم،آن راصرفا نیازاشخاصی می دانند که ناراحتی یا اختلال روانی دارند و بایدبابه کاربستن توصیه های متخصصان روان درمانی بهبودیابند.در این معنا سلامت درمقابل سلامت جسم قرارمی گیردودر ضمن تصورمی شود که سلامت روانی ازسلامت جسمی جداست که هر کدام ازاین پندارها خطاست.منظورازسلامت روانی یا عقلی،فعالیت هایی است که برای کمک به اشخاص،در رنج،انجام می گیردتاایشان راازمشکل نجات دهدوهمچنین مردم رادرپیشگیری ازگرفتاری وآشفتگی راهنمایی می کند.

در سال 1948 سومین کنگره جهانی بهداشت روانی که درلندن تشکیل شد، برای سلامت عمومی یک تعریف دو قسمتی ارائه می‌دهد:

1- سلامت عمومی حالتی است که از نظر جسمی، روانی و عاطفی در حدی که با سلامت روانی دیگران انطباق داشته باشد، برای فرد مطلوبترین رشد را ممکن می‌سازد.

2- جامعه خوب جامعه‌ای است که برای اعضای خود چنین رشدی را فراهم می‌کند و رشد خود را تضمین می‌کند و نسبت به سایر جوامع بردباری نشان می‌دهد.به صورت کلی، می‌توان ویژگی‌های فرد بهنجار را به صورت موارد زیر مطرح نمود:

1- اصل واقعیت:شاید کلی‌ترین ویژگی فرد سازگارآن است که نسبت به خود واقع‌بین است.

2- خودشناسی:ناسازگارنوعاً ‌کسی است که درباره انگیزه‌های واقعی خویش، خودرافریب می‌دهد. بنابراین بهداشت روانی هرگزازکیفیت بهداشت

پایان نامه

 جسمانی انسان هاغافل نخواهدبود.سه جزءمهم برای      بهدا شت وجود دارد:سلامت جسمی،روانی،اجتماعی.می توان گفت سلامت روانی به معنای ایجادتعادل لازم بین محیط زندگی و نیازهاوخواسته های انسان است وهمواره حوادث و فشارهای روانی باعث می شونداین تعادل به هم بریزدیادرمعرض خطرقرارگیرد.برای همین سلامت جسم وروان بسیار به هم وابسته اند و همان طور که می توان با آموزش های مختلف و ارتقای آگاهی مردم،از بیماری های جسمی پیشگیری کرد.بطور کلی سلامت روانی،یعنی قدرت آرام زیستن و با خودودیگران درآرامش بودن است،آگاهی ازدرون و احساسات خویشتن است، قدرت تصمیم گیری دربحران ها و مقابله بافشارهای زندگی است.شخصی که از سلامت روانی بالایی برخوردار است ازکاروزندگی خوداحساس رضایت داردوازوقت خوداستفاده مفید می نماید،بادیگران از در تفاهم وارد می شودوبرای احساسات وعواطف مردم ارزش قایل بوده و آنها را محترم می شمارد. بنابراین، سئوال پژوهش حاضر این است که آیا بین سبکهای هویت ودلبستگی باسلامت روانی فرزندان زنان سرپرست خانوار(تک والد) وتحت حمایت سازمان بهزیستی رابطه معنی داری وجوددارد.

1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق

   زمانی که کودک بوسیله یکی از والدین نگهداری ‌شود، شرایط دشوار می‌گردد. مخصوصاً هنگامی که مادر سرپرستی کودکان را به‌عهده داشته باشد, شرایطی ویژه‌ای به‌وجود می‌آید. چیزی که به‌عنوان عامل اصلی به‌نظر می‌رسد،شرایط و اوضاع نابهنجار تربیتی, عاطفی, اقتصادی, و کاری می‌باشد.کودکان دراین موقعیت،از تقویت‌های سایر کودکان محرومند و شرایط خانوادگی، امنیت کافی را برای آن ها تامین نمی‌کند. مادران این کودکان، بار اصلی زندگی راتحمل می‌کنند. این دسته از مادران، مانند دیگر مادران توانایی ایجاد تعامل با کودکان خود را ندارند.درکشورهای غربی در90 درصد از مواردطلاق, مسئولیت نگهداری کودک به‌عهده مادر است, و این اثر نامطلوب در تعیین هویت جنسی کودک مذکر با نقش پدر ایجاد می‌کند. این شرایط باعث تصویر ذهنی منفی کودک از خود می‌شود(کونل[24]، 1993).

 پسران به دلیل آنکه والد همجنس خود را از دست داده، نسبت به دختران دارای موقعیت حساس‌تری هستندو بیش ازدختران تحت تاثیراین فقدان قرار می‌گیرند(بخشی،1371).

  همچنین این موضوع قابل توجه است که تأثیراختلاف زناشویی روی پسران بیشتر از دختران است.( نلسون و ایزایل[25] ؛به نقل ازمنشی طوسی،1379)

 نتایج کاربرروی دانش‌آموزانی که مادرسرپرست خانواده بوده نشان می‌دهد،این دانش‌آموزان نسبت به دانش‌آموزان عادی به نسبت کمتری ازامکانات زندگی ورابطهءاعضاءخانواده باخودشان راضی هستند.ولذا از نظرسازگاری فردی واجتماعی درمراتب پایین‌ترقرارمی‌گیرند.دختران چون بامادران خودهمانندسازی می‌ کنندبافقدان پدربهترکنارمی‌آیند.پسران به فعالیت‌های گروهی علاقه کمتری نشان می‌دهند(محمدی ,1371 ).

براساس مطالعات ویلیام گلستون[26](1970)ازدانشگاه مریلند،ساختارخانواده عامل مستقلی است که برروی آسایش وسلامت کودکان مؤثراست.حتی باوجودوضعیت مناسب درآمدخانواده،تحصیلات والدین و پیشینه خانوادگی،کودکان خانواده های تک والدبرای رسیدن به مرحله بزرگسالی بامشکلات زیادی مواجه هستند.

گیوتمن وروسنبرگ[27] (2003)ولنسفورد[28](2009) درتحقیقات خودبه این نتیجه رسیدند،که سازگاری کودکان تک والدبه طورمعنی داری متفاوت ازسازگاری کودکان دووالداست.

براساس مبانی نظری هویت ویافته های پژوهشی ،عواملی خانوادگی ،فرهنگی واجتماعی وتفاوتهای فردی ازجمله عواملی هستندکه فرایندهویت یابی راتحت تأثیر قرارمی دهند یکی از مؤلفه های متزلزل کننده    پایه های خانواده طلاق می باشد. فرزندان طلاق، برحسب سن آنها و طول مدت تنش قبل از طلاق و اثرات محرومیت از والدجدا شده وسایر وامل دیگر مرتبط با این محور ،دارای خصوصیات ویژه روان شناختی می شوند،مشکلات افت تحصیلی،رفتاری،عزت نفس پایین وروابط بین فردی, صرف نظر از عامل جنس وسن, دربین بچه های طلاق بیشترازبچه های غیرطلاق گزارش شده است( آماتو، 2001؛به نقل ازقمری،1389).

طلاق والدین برای نوجوانانی که هنوزدستخوش تغییرات  متعددهستند،می تواندبه یک موقعیت پر فشاری اضافه شود.کشمکش خانوادگی وجدایی ازیکی ازوالدین،ازمشکلات آشکاری است که بایدبا آنها مواجه شد.به علاوه این که طلاق غالباً نیازاقتصادی،تغییراتی درمحل سکونت،همسایگی ومدارس،پریشانی عاطفی مداوم والدین وبازسازی نقش ها وروابط خانوادگی رادربرمی گیرد.(هترینگتون،هیگن وآندرسون 1989؛به نقل ازقمری1389).بطورکلی،مطالعات تأثیرات طلاق حاکی ازآن است که دوسال متعاقب طلاق، یک برهه گسیختگی اجتماعی وعاطفی هم برای کودکان وهم برای نوجوانان است(امری،1988).

یافته های تحقیقاتی دلالت برآن داردکه هم پسرهاوهم دخترهابه احساس خشم ورنجش اخلاقی نسبت به والدین خودتمایل دارند.برخی نو جوانان باکندن ازخانواده های خودرفتاردوری جویانه نسبت به هردووالدواکنش نشان می دهند،نوعی دوری گزینی که بنظر می رسدبه آنها درسازگاری باطلاق والدین کمک می کند (هترینگتون و همکاران،1989).

نوجوانانی که بایکی ازوالدین یادیگری می مانند،مشکلات بیشتری رادرنیل به استقلال درسال های نوجوانی تجربه می کنندتاآنهایی که دوری گزیده وبه شیوه خاص خودباطلاق کنارآمده اند.اثرات مخرب طلاق می تواندبرای پسران بیش ازدختران باشد،به ویژه هنگامی که مادر،والد حضانتی است(بوردوئین ووهنه گلر [29]،1987 ) .

هترینگتون(1972) دریافت دخترانی که پدران آنها به علت طلاق یاترک خانه غایب بودند،روابط سازشی کمترمثبتی رابا افراد مذکرتجربه کردندتادخترانی که پدران آنهادرگذشته بودندیاآنهایی که هنوز باهردووالد زندگی می کنند.یافته های پژوهش های اخیر،برخی سودمندی های احتمالی بزرگ شدن درخانواده هایی راکه سرپرستی آنها برعهده مادران مجرداست آشکارساخته است(بابرواکلز[30]،1992). مثلاًنوجوانان می توانند حس نیرومندی ازعزت نفس ومسئولیت شخصی راظاهرسازد زیراسهم بیشتری ازمسئولیت های خانه به عهدهآنها است.همچنین نوجوانان قادرندآرزوهای شغلی وارزش های خانوادگی کمترقلبی راظاهرسازند.بنابراین آسیب پذیری نوجوانان درمقابل فشارهای ناشی ازطلاق ممکن است به شکل گیری وتکامل احساس هویت آنهاصدمه بزندوباعث ایجاداحساس ناامنی،عدم اطمینان،اضطراب وعدم ثبات فردشودودر نتیجه منجربه عدم توانایی درانتخاب شغل یا ادامه تحصل،غالباً نمودی ازبحران هویت یاگم گشتگی درنقش اجتماعی است.بسیاری ازنوجوانان دراین حالت احساس پوچی،ازخودبیگانگی،تنهایی وغربت می کنند و حتی گاهی به دنبال هویت منفی می گردند.هویتی کاملاً مخالف آنچه والدین وجامعه برای آنها درنظرگرفته اند(شاملو،1370).

طلاق علاوه بر ناراحتی های روانی و گرفتاریهای زندگی، فرزندانی را برجای می گذارد که به علت پرورش در شرایط نامساعد از نظر روانی و جسمانی وضع طبیعی ندارند. طلاق موجب افسردگی نوجوانان می شود، به نحوی که کمتر از زندگی لذت می برند، بی اشتهایی بر آنان چیره می گردد و خسته به نظر   می رسند.همچنین روحیه وسواسی و اضطراب، پرخاشگری و عصیان، بی قراری، حسادت، سوء ظن و سماجت از دیگر حالاتی است که در بچه های طلاق دیده می شود(حسینی،1377).

 به دلیل فقدان،پدرمسائل روحی وروانی بسیاری برای دختران ایجادمی شود که ازجمله آنهابدبینی به جنس مرد،بی خبرماندن ازروحیات وساختاروجودی مردان است که گاه آسیبهای آن درازدواج چنین دخترانی آشکارمی گردد.همچنین احساس بی پناهی وضعف شخصیت دراین دختران بروزمی کند.درصورت فقدان مادر نیز آسیبهای عاطفی وشخصیتی واختلال دررشد ذهنی،اجتماعی واخلاقی فرزندپدیدمی آید.یک پدر هرچه تلاش کندوبتواندنقش مادرراباموفقیت بازی کند،نخواهدتوانست نیازبه عواطف مادرانه رادرکود کان ارضا کند،به ویژه اگر محرومیت کودک از مادر با ازدواج دوباره پدر، وجود مادر دوم یا نامادری مواجه گرددکه دراین حال فرزندان پدرراازدست می دهندوبرکمبودهای آنان افزوده می شود.(گواهی،1377).

از طرفی زندگی بایک والدوبی ارتباط بودن باوالددیگرموجب می شودکه کودک شناخت صحیحی ازجنسیت وصفات روحی وبیولوژیکی والددیگر پیدانکند،لذاپسرهایی که بامادرزندگی می کنند، ممکن است بابسیاری ازصفات مردانه بیگانه و بی تجربه بمانندوبرعکس دخترانی که تنهاباپدرزندگی می کنند، احتمال داردازشناخت الگوهای رفتاری زنان واصول خانه داری و همسرداری محروم بمانند (طاهری، 1366).

نظریۀ دلبستگی به علت نقشی که برای رویدادهای دوران کودکی و محرومیت مادرانه بدلیل طلاق در ایجادرفتار مجرمانه قایل است، جایگاه خاصی در بین نظریه هایی دارد که به تبیین رفتار بزهکارانه پرداخته اند( بالبی وآینسورث، 1965 ؛ به نقل از دادستان؛ 1382).

بالبی جدایی ازمادررادرایجاد بزهکاری دخیل می داند،چرا که کود کان با دلبستگی ناسالم،محیط شان را به عنوان یک محیط متزلزل وتهدیدکننده، دریافت می کنند،سپس هنجارهای جامعه تنزل پیدا کرده و به تدریج افرادازلحاظ عاطفی-هیجانی ازجامعه ای که به آن تعلق دارند،جدا ی شوند.مطالعۀ خط سیرنوجوانی گویای آن است که همۀ نوجوانان یک نیاز ذاتی به دلبستگی دارند؛ در عین حال،نوجوانانی هستند که با رو ش ها و سبک های دلبستگی ناسالم مواجه اند (شالیزا، 2001).

درهرحال وقتی نحو ه عملکرد خانواده مناسب ودارای روابط گرم و صمیمی باشد، منجر به دلبستگی ایمن در افراد خانواده می شود و چنانچه نحوه عملکردخانواده ،بنابه دلایل نامناسب و از روابط ضعیف و سرد برخوردار باشد، باعث ایجاد دلبستگی ناایمن اجتنابی می گرددو از طرف دیگر، اگر نحو ه عملکرد خانواده باعث ایجاد وابستگی زیاد (تظاهرات و شدت عاطفی زیاد )شود دلبستگی دوسوگرا در افراد خانواده شکل می گردد. به طور کلی می توان چنین تبیین نمود که نحو ه عملکرد خانواده ، کیفیت نگهداری و نحو ه تعامل بین افراد خانو اده تعیین کننده نوع دلبستگی در کودک ،نوجوان و بزرگسال می باشد(مشهدی،1388)

درسالهای اخیر کارشناسان مسائل اجتماعی بهزیستی عنوان میدارند که قصور در انجام وظایف توسط سرپرست خانواده،نظیرمشارکت ورسیدگی ضعیف به امورکودکان درخانواده های تک والدی،باعث بوجود آمدن،نتایجی مانند۵۰ درصد احتمال مردودی در مدرسه،۲۰ درصد احتمال بارداری وداشتن فرزنددرسنین ۱۳تا۱۸سالگی،۱۰۰درصداحتمال اخراج ازمدرسه یامحل کارراسبب می شود.درنهایت تک والدی بر عملکرد تحصیلی،سازگاری اجتماعی،عزت نفس وموقعیت های شغلی و اجتماعی آینده فرزندان اثرات منفی پایدار ودامنه داری خواهدگذاشت.این پژوهش با بررسی کیفیت زندگی کودکان در خانواده های تک والددرزمینه رابطه هویت ودلبستگی باسلامت روانی دربین کودکان خانواده های تک والد می پردازد.که نشان دهنده اثرات عدم حضور پدررابررشد هویت مردانگی،موفقیت درمدرسه وشجاعت اجتماعی می باشد، زیرا این ویژگی هادرموفقیت فرددرزندگی بزرگسالی واجرای کامل نقش یک مردبه عنوان تأمین کننده اقتصاد خانواده مؤثر است.این مسائل ومشکلات فرزندان تک والد،نشان می دهد که درشهرتبریز درخصوص چالش های زندگی زنان خودسرپرست پژوهش های کمتری انجام شده است.این تحقیق می تواندسرآغاز برنامه کاربردی،همه جانبه ومدون باهدف توانمندسازی ورفع نیاز های کودکان تک والدباشد. که می توان با ساماندهی وتجهیزمنابع وامکانات سازمان های رفاهی،وکمک گرفتن ازآنها،به اصلی ترین نیازهای فردی واجتماعی فرزندان تک والد،مخصوصاً زنان خودسرپرست پاسخ داد.

 

1-4 اهداف تحقیق

هدف کلی :

 تعیین رابطه سبکهای هویت ودلبستگی باسلامت روان فرزندان زنان سرپرست خانواده سازمان بهزیستی شهرتبریز.

اهداف جزئی:

1- تعییین رابطه هویت موفق(کسب شده)  باسلامت روانی فرزندان تک والد

2- تعیین رابطه هویت به تعویق افتاده با سلامت روانی فرزندان تک والد

3- تعیین رابطه هویت کلیشه ای باسلامت روانی فرزندان تک والد

4- تعیین رابطه هویت آشفته با سلامت روانی فرزندان  تک والد                                         

5-تعیین رابطه سبک دلبستگی ایمن باسلامت روانی فرزندان تک والد

6-تعیین رابطه سبک دلبستگی دوسوگرا باسلامت روانی فرزندان تک والد

7-تعیین سهم هریک از سبک های هویتی درپیش بینی سلامت روانی فرزندان تک والد

8-تعیین سهم هریک از سبکهای دلبستگی درپیش بینی سلامت روانی فرزندان تک والد

9-تعیین سهم هریک ازسبک های هویت درسلامت مؤلفه جسمانی فرزندان تک والد

10- تعیین سهم هریک ازسبک های هویت درسلامت مؤلفه اضطراب فرزندان تک والد

11- تعیین سهم هریک ازسبک های هویت درسلامت مؤلفه کارکرداجتماعی فرزندان تک والد

12- تعیین سهم هریک ازسبک های هویت درسلامت مؤلفه افسردگی فرزندان تک والد

13-تعیین سهم هریک ازسبک های دلبستگی درسلامت مؤلفه جسمانی فرزندان تک والد

14-تعیین سهم هریک ازسبک های دلبستگی درسلامت مؤلفه اضطراب فرزندان تک والد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:18:00 ب.ظ ]




1-1- مقدمه. 3

1-2- بیان مسأله. 4

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق.. 6

1-4- اهداف تحقیق.. 7

1-5- سؤالات تحقیق.. 8

1-6- فرضیه های تحقیق.. 8

1-7- معرفی متغیرها و نقش آن ها در تحقیق.. 8

1-8- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای تحقیق.. 9

             فصل دوم: مرور منابع، ادبیات تحقیق، پیشینه تحقیق.. 10

2-1- مقدمه. 11

2-2- راه های انتخاب روش های تربیتی.. 11

2-3- تعریف سبک های فرزندپروری.. 12

2-4- عوامل مؤثر بر سبک های فرزندپروری.. 13

2-5- تکنیک های والدین جهت اعمال کنترل.. 15

2-6- سنخ شناسی فرزندپروری.. 17

2-7- روابط والدین- فرزندان در ادوار مختلف… 20

2-8- انواع تیپ های خانواده 23

2-9- سبک های فرزندپروری.. 23

2-10- تاریخچه هوش هیجانی.. 29

2-11- هوش هیجانی چیست؟. 31

2-12- نظریه هایی در باب هوش… 32

2-13- هیجان چیست؟. 34

2-14- فواید هیجان.. 37

2-15- زیان های هیجان.. 38

2-16- نقش هیجان ها در هوش… 38

2-17- هوشبهر و هوش هیجانی.. 39

2-18- مؤلفه های هوش هیجانی.. 41

2-19- هوش هیجانی و موفقیت شغلی.. 43

2-20- هوش هیجانی و سلامت… 43

2-21- چه کسی به هوش هیجانی (EQ) نیاز دارد؟. 44

2-22- کاربردهای هوش هیجانی در محیط کار. 50

2-23- تعریف پرخاشگری.. 52

2-24- نشانه های پرخاشگری.. 53

2-25- انواع رفتارهای پرخاشگرانه. 53

2-26- انواع پرخاشگری از لحاظ تعداد افراد. 57

2-27- نظریه های پرخاشگری.. 58

2-28- عوامل مؤثر در بروز پرخاشگری.. 60

2-29- عوامل تشدید کننده پرخاشگری.. 68

2-30- اصول پیشگیری از رفتارهای پرخاشگرانه. 68

2-31- شیوه هایی برای کنترل پرخاشگری.. 69

2-32- روش های برخورد با جریان پرخاشگری.. 71

2-33- تحقیقات داخلی و خارجی انجام شده پیرامون موضوع تحقیق.. 75

             فصل سوم: روش شناسی تحقیق  81

3-1- مقدمه. 82

3-2- روش پژوهش… 82

3-3- جامعه آماری.. 82

3-4- جمعیت نمونه. 82

3-5- روش نمونه گیری.. 82

3-6- روش های جمع آوری داده ها 83

3-7- ابزار اندازه گیری داده ها 83

3-8- مراحل و چگونگی اجرای پژوهش… 85

3-9- روش تجزیه و تحلیل داده ها 85

             فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها و یافته های تحقیق.. 87

4-1- مقدمه. 88

4-2- تجزیه توصیفی داده ها 88

4-3- تحلیل استنباطی داده ها 97

             فصل پنجم : بحث ، نتیجه گیری و پیشنهادات… 104

5-1- مقدمه. 105

5-2- یافته های توصیفی.. 105

5-3- بحث و بررسی فرضیه ها 106

5-4- محدودیت های پژوهش… 109

5-5- پیشنهادها 110

             منابع و مأخذ. 111

منابع فارسی.. 112

منابع انگلیسی.. 117

             پیوست ها 120

پرسشنامه ها 121

محاسبات آماری.. 129

چکیده انگلیسی.. 138

 

 

فهرست جداول

عنوان                                                                                                           صفحه

 

جدول 2-1. چارچوب هوش هیجانی.. 42

جدول 4-1. شاخص های توصیفی مربوط به متغیرهای تحقیق.. 88

جدول 4-2. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک سن.. 89

جدول 4-3. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک پایه تحصیلی.. 90

جدول 4-4. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک وضعیت تحصیلی پدران.. 91

جدول 4-5. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک وضعیت مادران.. 92

جدول 4-6. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک شغل پدران.. 93

جدول 4-7. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک شغل مادران.. 94

جدول 4-8. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک تعداد فرزندان.. 95

جدول 4-9. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک میزان درآمد خانواده 96

جدول 4-10. نتایج حاصل از آزمون ام. باکس… 97

جدول 4-11. نتایج آزمون لاندای ویلکز. 97

جدول 4-12. نتایج آزمون لون جهت سنجش برابری واریانس ها 98

جدول 4-13. نتایج آزمون های اثرات بین آزمودنی ها 98

جدول 4-14. محاسبه ضریب همبستگی پیرسون در مورد فرضیه فرعی اول.. 99

جدول 4-15. خلاصه مدل رگرسیون به روش همزمان بر حسب ضریب همبستگی و ضریب تعیین.. 99

جدول 4-16. نتایج تحلیل واریانس… 100

جدول 4-17. نتایج مربوط به ضرایب تأثیر رگرسیونی متغیر پیش بین بر متغیر ملاک… 100

جدول 4-18. محاسبه ضریب همبستگی پیرسون در مورد فرضیه فرعی دوم. 101

جدول 4-19. خلاصه مدل رگرسیون به روش همزمان بر حسب ضریب همبستگی و ضریب تعیین.. 101

جدول 4-20. نتایج تحلیل واریانس… 102

جدول 4-21. نتایج مربوط به ضرایب تأثیر رگرسیونی متغیر پیش بین بر متغیر ملاک… 102


 

فهرست نمودارها / اشکال

عنوان                                                                                                           صفحه

 

نمودار 4-1. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک سن.. 89

نمودار 4-2. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک پایه تحصیلی.. 90

نمودار 4-3. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک وضعیت تحصیلی پدران.. 91

نمودار 4-4. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک وضعیت تحصیلی مادران.. 92

نمودار 4-5. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک شغل پدران.. 93

نمودار 4-6. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک شغل مادران.. 94

نمودار 4-7. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک تعداد فرزندان.. 95

نمودار 4-8. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک میزان درآمد خانواده 96

 

چکیده فارسی

   هدف: این پژوهش با هدف رابطه سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری در نوجوانان دختر انجام شد. روش: روش تحقیق همبستگی می باشد و جامعه آماری آن 582 نفر از دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان سیاهکل در سال تحصیلی 94-93 بود که تعداد 234 نفر به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری والدین، هوش هیجانی و پرخاشگری پاسخ دادند. داده های حاصل به روش تحلیل پیرسون و رگرسیون چند متغیره با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که با اطمینان 99/0 و سطح خطای کوچکتر از 01/0 بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری در نوجوانان دختر رابطه وجود دارد. همچنین با اطمینان 99/0 و سطح خطای کوچکتر از 01/0 بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی در نوجوانان دختر رابطه وجود دارد و با اطمینان 99/0 و سطح خطای کوچکتر از 01/0 بین سبک فرزندپروری والدین با پرخاشگری در نوجوانان دختر رابطه وجود دارد.

 

   واژه گان کلیدی: سبک فرزند پروری والدین، هوش هیجانی، پرخاشگری

 

 

کلیات تحقیق

1-1- مقدمه

   در متون اسلامی سبک های فرزندپروری[1] فعالیتی پیچیده شامل رفتارها، آموزشها، تعامل ها و روش هایی است که جدا و در تعامل با یکدیگر بر رشد معنوی، عاطفی در ابعاد فردی و اجتماعی تأثیر می گذارد. از دیدگاه اسلام، مسئولیت تربیت فرزند در دوران کودکی بر عهده پدر و مادر است تا آنجا که یکی از حقوق فرزندان به شمار آمده است. امام صادق (ع) سه حق را بر پدر لازم می دانند که یکی جدیت در تربیت اوست. ایشان می فرمایند: فرزند بر پدر سه حق دارد؛ انتخاب همسر مناسب برای او، نام نیک نهادن بر او و جدیت در تربیت فرزند (بیرامی، بهادری و خسروشاهی، 1389).

   از نظر تاریخی مدارس همواره بر آموزش تحصیلی کودکان، تقویت مهارت های آنها در خواندن، نوشتن و حساب کردن متمرکز بوده اند، اما امروزه متخصصان آموزش و پرورش دریافته اند که چالش های سبز فایل و خواست های کنونی جامعه، نیازمند مهارت های افزوده ای در حیطه آگاهی هیجانی، تصمیم گیری، تعارض اجتماعی و حل تعارض اند (نیکوگفتار، 1388). بارها اصطلاح پرخاشگری[2] را شنیده ایم، اما هنگامی که می خواهیم آن را تحلیل یا تعریف کنیم کاری بسیار مشکل است و این اصطلاح مبهم به نظر می رسد، کشتارهای دسته جمعی، قتل های انفرادی، تجاوز، تبعیض، محروم کردن از حقوق اولیه، همه گویای چهره زشت و خشن انسان نسبت به همنوعان خود است (کریمی، 1385). نتایج پژوهش ها نشان داده است که پرخاشگری از شاخص های مهم پاره ای از اختلالات روانی مانند اختلال سلوک و اختلال شخصیت ضداجتماعی به شمار می آید. همچنین رفتار پرخاشگرانه با بیماری های جسمانی مانند بیماری قلب و عروق و سردرد تنشی نیز در ارتباط است. علاوه بر این، پژوهش های دیگر نشان می دهد که افراد پرخاشگر نسبت به سایرین از نظر شیوه تفکر متفاوت هستند، آنها راهبردهای مثبت کمتری نسبت به افراد دیگر ارائه می دهند، بیشتر اطمینان دارند که راهبرد پرخاشگرانه سازگارانه تر است و این طور قضاوت می کنند که راهبردهای پرخاشگرانه کمتر باعث آسیب می شود (عارفی و رضویه، 1388).

   پرخاشگری یکی از مسائل مهم در دوران دانش آموزی است و به عنوان یک مشکل شدید و رو به افزایش در میان نوجوانان و جوانان شناخته شده است. در حال حاضر پرخاشگری یک مسأله اجتماعی و یکی از موضوعات اساسی بهداشت روانی[3] به حساب می آید. مشاهده جهان اطراف نشان می دهد که این مشکل رفتاری در بین همه انواع جانداران، طبقات اجتماعی- اقتصادی و مراحل مختلف سنی دیده می شود. مسائل مرتبط با خشم مانند رفتارهای مقابله ای، خصومت و پرخاشگری از علل اصلی مراجعه نوجوانان و جوانان به مراکز مشاوره و روان درمانی است (سوخودولسکی و همکاران[4]، 2008). عدم مهار رفتار پرخاشگرانه علاوه بر اینکه باعث ایجاد مشکلات بین فردی و جرم و بزه و تجاوز به حقوق دیگران می شود، ممکن است درون ریزی [5]شود و باعث انواع مشکلات جسمی-روانی مثل زخم معده، سردردهای میگرنی و افسردگی گردد (نیکولسون[6]، 2013).

   اگر چه انسان در حوزه های مختلف با مسائل متنوعی رو به رو است با این حال می توان اصولی کلی را در نظر گرفت که تقریباً در هر نوع مسائلی

پایان نامه

 کاربرد دارد و شامل مجموعه پیچیده ای از مؤلفه های شناختی، رفتاری و نگرشی و فرایندهای چندمرحله ای است. هوش هیجانی[7] نوعی پردازش اطلاعات هیجانی است که شامل ارزیابی صحیح، بیان مناسب و تنظیم سازگارانه هیجان می شود. همچنین هوش هیجانی به طور گسترده ای به عنوان ظرفیت درک و کنترل هیجانات خود و دیگران تعریف می شود.

   نظریه هوش هیجانی دیدگاه جدیدی درباره پیش بینی عوامل مؤثر بر موفقیت و همچنین پیشگیری اولیه از اختلالات روانی را فراهم می کند. با توجه به اینکه پرخاشگری نوعی، هیجان محسوب می شود و یکی از مؤلفه های هوش هیجانی مدیریت هیجانات است به نظر می رسد با بهره گرفتن از آموزش هوش هیجانی و بکارگیری سبک های فرزندپروری، بتوان پرخاشگری را در افراد مهار کرد. ارتباط هوش هیجانی با عملکرد بهتر و موفق تر در محیط های تحت تنیدگی و همراه با فشار روانی اجتماعی نشان داده شده است. این پژوهش هم بدنبال مطالعه سبک فرزندپروری والدین و هوش هیجانی با پرخاشگری در بین نوجوانان دختر است.

1-2- بیان مسأله

   راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی[8] از مشخصات بارز اختلال سلوک در کودکان از پرخاشگری و ناسازگاری در روابط بین فردی نام می برد که مشکلات رفتاری بین فردی، رفتاری و هیجانی مختلفی را برای این کودکان و خانواده های آنان ایجاد می کند. روانشناسان اجتماعی پرخاشگری را به صورت آسیب رساندن عمدی به دیگران و خشونت را نیز مبادرت کنشی عمدی برای آسیب رساندن جسمانی به دیگران تعریف می کنند (فرجاد و محمدی اصل، 1387). دلوکیو و الیوی[9] (2005) پرخاشگری را رفتار قابل مشاهده که به قصد آسیب رساندن به دیگران باشد، تعریف می کند. رفتارهای ضداجتماعی و پرخاشگری در زمره شایع ترین علل ارجاع کودکان و نوجوانان به کلینیک های بهداشت روانی هستند. عدم مهار رفتار پرخاشگرانه علاوه بر اینکه می تواند موجب ایجاد مشکلات بین فردی و جرم شود، درون ریزی را نیز به همراه دارد و موجب بروز انواع مشکلات جسمی و روانی، مانند زخم معده، سردرد و افسردگی می شود. ماتسون[10] (2007) معتقد است که انواع شدید مشکلات رفتاری می تواند بسیار خطرناک باشد. به رشد شخصی صدمه بزند، فرصت های یادگیری و رفتار سازگارانه را کاهش داده و سرانجام کیفیت زندگی شخصی را تحت تأثیر قرار دهد. رفتار پرخاشگرانه دوران کودکی می تواند به عنوان یک عامل پیش بینی کننده برای بزهکاری، سوء مصرف مواد، افسردگی، افت تحصیلی و … باشد. شواهد نشان می دهد که رفتار ضداجتماعی دوران خردسالی با ناتوانی های دوران بزرگسالی در ارتباط است (به نقل از دان و فایت[11]، 2010).

   دیدگاه های نظری، عوامل مختلفی را در بروز رفتارهای پرخاشگرانه مؤثر می دانند. فابیان[12] (2010) ارتباط بین اختلالات عصب شناسی و عصب روانشناختی، و پرخاشگری و خشونت را شایان توجه می داند. مک اندرو[13] (2009) نقش و مقدار ترشح هورمون ها در بروز رفتارهای پرخاشگرانه را مؤثر می داند. از نظر دانگجوسو و همکاران[14] (2008) تعاملات نامناسب بین سیستم های سروتونین و دوپامین در کرتکس پیشانی احتمالاً ساز و کار مهمی است که ارتباط بین پرخاشگری تکانشی و اختلالات پیرو آن را به دنبال دارد. دیدگاه یادگیری اجتماعی عوامل مختلفی مانند تجربه های گذشته فرد، پاداش هایی که از تجربه های گذشته یا حال نصیب افراد می شود و مشاهده رفتار دیگران را در بروز پرخاشگری مورد توجه می دانند (به نقل از ریچاردسون و هاموگ[15]، 2007).

   هوش هیجانی[16] آخرین و جدیدترین تحول در زمینه فهم ارتباط بین تعقل و هیجان است. علی رغم دیدگاه ها، نگاه واقع بینانه به ماهیت انسان نشان می دهند که انسان برای سازگاری و چالش در زندگی به عملکرد منسجم قابلیت های هیجانی و منطقی وابسته است. در برخی مواقع محققان ادعا می کنند که خود آگاهی و زندگی درونی به طور چشم گیری توسط تجربه های هیجانی مشخص می شود، لذا هوش هیجانی می تواند با مشکلات هیجانی زیادی که ریشه در تجارب میان فردی و درون فردی دارند، مرتبط باشد (آستین و همکاران[17]، 2005). در این پژوهش هم این سؤال مطرح است که آیا سبک فرزندپروری والدین و هوش هیجانی با پرخاشگری در بین نوجوانان دختر رابطه دارد؟

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق

   خانواده به عنوان اولین کانون اجتماعی، عوامل مختلفی دارد که یکی از عوامل تأثیرگذار بر رشد فرزندان بویژه رشد روانی آنها، چگونگی روش های تربیتی والدین در چارچوب خانواده است. روش تربیتی والدین در تکوین شخصیت و هم چنین سازگاری آنان با وضعیت مختلف اجتماعی مؤثر است. روابط مطلوب میان والدین و فرزندان در سلامت روان فرزندان تأثیر فراوان دارد. ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سال ها نظر صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. در متون اسلامی نیز فرزندپروری فعالیتی پیچیده شامل رفتارها، آموزش ها، تعامل ها و روش هایی است که جدا و در تعامل با یکدیگر بر رشد معنوی، عاطفی در ابعاد فردی و اجتماعی تأثیر می گذارد. از دیدگاه اسلام، مسئولیت تربیت فرزند در دوران کودکی بر عهده پدر و مادر است تا آنجا که یکی از حقوق فرزندان به شمار آمده است (پرچم و همکاران، 1391). هوش هیجانی، ‌ترکیب عاطفه با شناخت و هیجان با هوش است. بنابراین می تواند در توانایی به کارگیری هیجان ها به منظور کمک به حل مشکلات و داشتن زندگی اثر بخش باشد. شناخت احساسات و توانایی ها را می توان در برانگیختن خودمان و دیگران استفاده کنیم و بدانیم آیا این هیجان ها و عواطف موجب تسهیل یا مانع برقراری تعامل با دیگران می شود (گلمن[18]، ‌2009).

   شیوه های فرزندپروری را می توان مجموعه ای از رفتارها دانست که تعاملات والد- فرزند را در طول دامنه گسترده ای از موقعیت ها توصیف می کند. بامریند[19] (1991) که مطالعات طولی برجسته ای را با مشاهده تعامل های والدین با فرزندان خود انجام داد، شیوه های فرزندپروری را شامل رفتارهای گوناگون متنوع و بهنجار و طبیعی می داند. بامریند دریافت که شیوه های مختلف فرزندپروری والدین در دو بعد با یکدیگر تفاوت دارند. بعد اول توقع و کنترل و بعد دوم پذیرندگی و اجابت کنندگی می باشد. ترکیب گوناگون دو بعد توقع/ کنترل و پذیرندگی/ اجابت کنندگی چهار شیوه فرزندپروری را به وجود می آورد که پژوهش بامریند بر سه شیوه آن متمرکز است؛ مقتدرانه، مستبدانه و سهل گیرانه. چهارمین شیوه یعنی شیوه کناره گیر (مسامحه کار) را محققان دیگری مورد مطالعه قرار داده اند. سبک مقتدرانه با پذیرش و روابط نزدیک، روش های کنترل سازگارانه و استقلال دادن مناسب مشخص می شود. سبک مستبدانه از نظر پذیرش و روابط نزدیک پایین و از نظر کنترل اجباری بالا و از نظر استقلال دادن پایین است. والدین با سبک فرزندپروری سهل گیرانه روش مهرورز و پذیرا را نشان داده، متوقع نیستند و کنترل کمی بر رفتار فرزندان خود اعمال می کنند. این والدین به فرزندان خود اجازه می دهند تا در هر سنی که باشند خودشان تصمیم گیری کنند، حتی اگر هنوز قادر به انجام این کار نباشند. بامریند دریافت که مطلوب ترین نتایج تحولی که سبب سازگاری های مختلف در فرزندان در رشد همه جانبه آنان می شود، با شیوه فرزندپروری مقتدرانه والدین در ارتباط است (به نقل از برنز[20]، 2006).

   پرخاشگری رفتاری اجتناب ناپذیر یا تغییرناپذیر نیست، برعکس چون ناشی از تعامل پیچیدهای بین رویدادهای بیرونی، شناخت ها و ویژگی های شخصی است، می توان آن را پیشگیری کرد یا کاهش داد. روش های مختلفی برای پیشگیری و کنترل پرخاشگری پیشنهاد شده است که از آن جمله می توان به درمان اختلالات عصبی[21] و عصب روانشناختی[22]، اصلاح عادت غذایی افراد، از بین بردن زمینه های ناکامی و حضور الگوهای غیرپرخاشگرانه اشاره کرد. میر و همکاران[23] (2008) نقش مداخله های شناختی، دارلی و همکاران[24] (2000) نقش تنبیه و کارمانز و همکاران[25] (2003) بخشایش را در کاهش پرخاشگری مؤثر می دانند (آقایی نژاد و همکاران، 1392).

   با توجه به مطالب فوق، این پژوهش هم با هدف مطالعه رابطه سبک فرزندپروری والدین  و هوش هیجانی با پرخاشگری در نوجوانان دختر شهرستان سیاهکل به اجرا در می آید. در همین رابطه سازمان ها، افراد حقیقی و حقوقی مختلفی از یافته های این تحقیق بهره مند خواهند شد که از آن جمله می توان به؛ سازمان های روانپزشکی، بهزیستی، آموزش و پرورش، مدیران، دانشجویان، معلمان، اولیاء دانش آموزان و کلیه افرادی که علاقه مند به کسب آگاهی در زمینه موضوع پژوهش هستند اشاره کرد.

1-4- اهداف تحقیق

1-4-1- هدف اصلی: مطالعه رابطه سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری در نوجوانان دختر

1-4-2- اهداف فرعی:

   – مطالعه رابطه سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی در بین نوجوانان دختر

   – مطالعه رابطه سبک فرزندپروری والدین با پرخاشگری در بین نوجوانان دختر

1-5- سؤالات تحقیق

1-5-1- سؤال اصلی: آیا بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری در نوجوانان دختر رابطه وجود دارد؟

1-5-2- سؤالات فرعی:

   – آیا بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی در بین نوجوانان دختر رابطه وجود دارد؟

   – آیا بین سبک فرزندپروری والدین با پرخاشگری در بین نوجوانان دختر رابطه وجود دارد؟

1-6- فرضیه های تحقیق

1-6-1- فرضیه اصلیبین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری در بین نوجوانان دختر رابطه وجود دارد.

1-6-2- فرضیه های فرعی:

   – بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی در بین نوجوانان دختر رابطه وجود دارد.

   – بین سبک فرزندپروری والدین با پرخاشگری در بین نوجوانان دختر رابطه وجود دارد.

1-7- معرفی متغیرها و نقش آن ها در تحقیق

   در این پژوهش سبک فرزندپروری والدین به عنوان متغیر پیش بین[26] و هوش هیجانی و پرخاشگری در بین نوجوانان دختر به عنوان متغیر ملاک[27] در نظر گرفته می شود.

 

[1] – Parenting Style

[2] – Aggression

[3] – Mental Health

[4] – Sukhodlsky & et al

[5] – Importing

[6] – Nicholson

[7] – Eemotional Intelligence

[8] – Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorder

[9] – Delvecchio & Olivey

[10] – Matson

[11] – Dunn & Fait

[12] –  Fabian

[13] –  McAndrew

[14] –  Dongiu Seo & et al

[15] – Richardson & Hammock

[16] – Emotional Intelligence

[17] –  Austin

[18] –  Golman

[19] –  Baumrind

[20] – Berns

[21] – Neurological Disorders

[22] – Neuropsychological

[23] – Meier & et al

[24] – Darley & et al

[25] – Karremans & et al

[26] – Independent Variable

[27] – Dependent Variable

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:18:00 ب.ظ ]